Jump to ratings and reviews
Rate this book

هستی

Rate this book
.
چاپ ۱۳۸۹

264 pages

First published April 1, 2010

17 people are currently reading
218 people want to read

About the author

فرهاد حسن‌زاده

67 books71 followers
فرهاد حسن‌زاده متولد بیستم فروردین ۱۳۴۱ در شهر آبادان است. نوشتن را از سال‌های نوجوانی (۱۳۵۵) آغاز کرد.

از سال ۱۳۶۸ در کنار همکاری با مطبوعات کودک و نوجوان (سروش نوجوان، سروش کودک، آفتابگردان، کیهان بچه‌ها و…) به شکلی جدی وارد عرصه ادبیات کودک و نوجوان شد و ۱۵ سال به طور مستمر عضو تحریریهٔ نشریه دوچرخه بود.

در سال ۱۳۷۰ اولین کتابش با نام «ماجرای روباه و زنبور» منتشر شد. تا کنون بیش از هشتاد عنوان کتاب (اکثراً کودک و نوجوان) در گونه‌های مختلفی همچون داستان کوتاه، بلند، رمان، افسانه، فانتزی، طنز، زندگینامه از او به چاپ رسیده است. چند کتاب هم در حوزه بزرگسالان دارد، از جمله رمان‌های «حیاط خلوت»، «مهمان مهتاب» و «روزگار شیرین». او فیلمنامه هم می‌نویسد و در زمینه انیمیشن تجربه‌هایی دارد.

فرهاد حسن‌زاده بیش چهل جایزه و تقدیر برای آثارش گرفته است. او در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ نامزد ایران برای جایزه جهانی آسترید لیندگرن شد. همچنین در سال ۲۰۱۸ جزو فهرست نهایی جایزه هانس کریستین اندرسن (معروف به نوبل ادبیات کودکان) شد. برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکیِ‌استانبولی و کردی‌ترجمه شده‌اند.

او عضو هیات موسس «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان» بوده. و چند دوره هم به عنوان عضو هیأت مدیره به هم صنفی‌هایش خدمت کرده است.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
140 (41%)
4 stars
119 (34%)
3 stars
68 (19%)
2 stars
11 (3%)
1 star
3 (<1%)
Displaying 1 - 30 of 76 reviews
Profile Image for مجید اسطیری.
Author 8 books549 followers
February 16, 2025

نمی‌دانم کی برایم تعریف کرد که این کتاب در کتابخانه یک مدرسه دخترانه آن قدر امانت رفته بود که جلدش تکه تکه شده بود. واقعاً هم خواندنی است.
فرهاد حسن زاده در روبرو کردن بچه‌ها با تلخی ها و سختی‌های زندگی تالی هوشنگ مرادی کرمانی است و این ویژگی در هر دو قابل ستایش است.
در این رمان هم یک دختر نوجوان باید با سختی‌های زندگی در خوزستان زیر آتش جنگ دست و پنجه نرم کند ولی همه این سختی‌ها باعث نمی‌شود او در پیله خودش فروبرود. اتفاقا رفتارهایش از خیلی پسرها _و حتی از پدر خودش_ ماجراجویانه تر است. با پسرها فوتبال بازی میکند و حالشان را می‌گیرد، موتورسواری می کند و... من این رمان را دوست داشتم
نامزد شدن او در جایزه هانس کریستین اندرسن را به فال نیک می‌گیرم و صمیمانه آرزو می کنم او امسال جایزه را بگیرد تا ادبیات ما با این خبر خوب یک نفس عمیق بکشد.
Profile Image for Fateme H. .
514 reviews86 followers
June 1, 2020
اون موقعی که کتاب رو به کتابخونه‌م اضافه کردم، براش ریویو ننوشتم. می‌خواستم بعد بنویسم که یادم رفت و موند. چند وقت پیش یه ریویو از این کتاب دیدم و صفحه‌ش رو باز کردم و تعجب کردم از این‌که چیزی درموردش ننوشتم، اما از اون بیشتر از این‌همه نظر منفی نسبت بهش متعجب شدم! اصلا فکر نمی‌کردم درمورد همچین کتابی، همچین چیزایی رو ببینم و هی برمی‌گشتم بالای صفحه که مطمئن بشم هنوز تو صفحه هستی هستم. می‌خواستم همون موقع براش یه ریویو بنویسم، اما از اون‌جایی که از بار آخری که کتاب رو خونده بودم چند سالی می‌گذشت تصمیم گرفتم که یه بار دیگه بخونمش و مطمئن بشم حسم نسبت بهش تغییر نکرده.
حسم اصلا تغییر نکرده بود.
هستی، یکی از قشنگ‌ترین و بهترین کتابایی بود که من توی دو سه سال اول نوجوونی‌م خوندم. موقع خوندنش یه خرده کوچیک‌تر و یه خرده بزرگ‌تر از سن هستی توی کتاب بودم. یه جورایی عجیبه که الان از هستی زدم جلو، انگار نمی‌خوام قبولش کنم و هی تو دلم به خودم می‌گم این‌طوری نمی‌شه، یا من هنوز دوازده سیزده ساله‌ام و یا هستی الان خودش رو کشیده و مثل من شونزده سالی داره.
هستی یه جورایی الگوی من بود. خیلی دلم می‌خواست بتونم مثل اون شجاع و نترس باشم، و این‌قدر خفن! موتور رو بردارم و برم یه شهر دیگه، یا خودم برم و بزنم تو دهن پسرایی که مسخره‌بازی درمی‌آوردن. و واقعا هم یه مدتی، بهش نزدیک شده بودم. من در طول اون دو سه سال، بارها و بارها هستی رو خوندم و هر بار ماجراهاش برام تازه بود، هیچ‌وقت خسته نشدم. شاید اصلا کل این ماجرای ترسیدن از همه‌چیز، از وقتی شروع شد که دیگه هستی رو نخوندم. گذاشتمش کنار و بعد از سایه خودم هم ترسیدم. یادمه وقتی کلاس شیشم و هفتم بودم، موقع رفتن به کلاس زبان باید از جلوی مدرسه علامه حلی رد می‌شدم و اون چند ترمی که ساعت کلاسم با ساعت تعطیلی مدرسه همزمان شده بود، من حاضر بودم تمام مسیر رو دور بزنم و راهم رو دور کنم اما حتی از جلوی مدرسه هم رد نشم. بگذریم، برگردیم سراغ کتاب.
من شخصیت دایی جمشید و خاله نسرین رو خیلی دوست داشتم و دارم. دایی جمشید، خود دایی من بود. اولین بار که خوندمش، از دیدن این‌همه شباهت کلی حال کردم. و خاله نسرین، خاله‌ای بود که دلم می‌خواست بهش تبدیل بشم. کسی که می‌شینه با آدم قصه می‌سازه و زبون عجیب مخصوص خودش رو داره و خلاصه هرجور حساب کنی باحاله. شعر دخترای ننه‌دریا تا مدت‌ها ورد زبون من بود.
قطعا که از بابای هستی شاکی بودم، اما این آزارم نمی‌داد. و بی‌بی چه‌قدر بامزه بود، با گوشاش که یک‌درمیون می‌شنید و تیکه‌هایی که یهو وسط حرفای دیگران می‌انداخت.
حتی دیروز که داشتم کتاب رو می‌خوندم، یه جاهایی‌ش بلند می‌خندیدم. حالا نه که قهقهه بزنم، یه چیزی بیشتر از لبخند منظورمه. از دیروز هم فکرام لهجه آبادانی گرفتن. تو سرم با خودم آبادانی حرف می‌زنم، ولی به زبون بلد نیستم. =)
به نظرم مشکل کسایی که کتاب رو دوست نداشته‌ن، اینه که توی سن مناسبی اون رو نخونده‌ن. درسته که سلایق متفاوته، اما من برای سال‌ها به هر بچه هم‌سن و سالی که رسیدم هستی رو معرفی کردم و یادم نمیاد هیچ‌کدومشون گفته باشن کتاب بدیه. بعضیا به اندازه من دوستش نداشتن، اما هیج‌کس هم بدش نیومد. البته که این کتاب برای خیلی بزرگترها هم می‌تونه جذاب باشه، اما خب گروه‌سنی اصلی‌ش هم نوجوانه و به نظرم همین که نوجوان‌ها بتونن ازش لذت ببرن، کافیه.

+یه بار که رفته بودیم باغ‌موزه دفاع مقدس، یه دونه ماهی دیدم بین وسایل رزمنده‌ها. نمی‌دونم جنسش از هسته خرما بود یا نبود، اما من دوست داشتم فکر کنم همون ماهی‌ایه که شاپور برای هستی درست کرده. کی می‌دونه، شاید هستی هم چند وقت بعد پا شده رفته جبهه.
Profile Image for Mohammad reza khorasanizadeh.
781 reviews65 followers
July 9, 2021
کتاب روایت دختری 12 ساله از اهالی آبادان است که روحیاتی متفاوت از دختران هم سن و سالش دارد. عاشق فوتبال است و متنفر از عروسک!
نزدیک مدرسه رفتن هستی، به ناگاه جنگ ایران و عراق شروع می‌شود و روند زندگیشان تغییر می‌کند
هستی همراه با پدر، مادر، برادر نوزاد و مادربزرگش به ماهشهر می‌روند ولی روحیه اش کماکان جستجوگر و شیطنت‌هایش پابرجاست.
دایی و خاله هستی نیز در سیر داستان نقش خیلی خوب و به جایی دارند.
تغییر و تحول شخصیت ها به دور از کلیشه‌های معمول بیان شده و در کل کتاب اثری بسیار جذاب و گیراست
امیدوارم این کتاب در مدارس تبلیغ و خوانده شود.
Profile Image for Samin_pzr.
171 reviews33 followers
August 8, 2023
تموم شد و روایت این دختر شجاع و جسور رو دوست داشتم…اینکه درباره جنگ و آبادان بود دردناک بود ولی برام جذاب بود که درباره زندگی هستی بدونم🤍⚡️
Profile Image for Neda.
491 reviews82 followers
January 22, 2024
یه جمله آخرهای رمان دایی جمشید میگه که خیلی تاثیرگذاره..
هستی از دایی می پرسه یعنی میشه آبادان بشه مثل روزهای اولش... و دایی جمشیدش جواب میده: «ها که میشه. په ما اینجا بوقیم که بذاریم همه چی خراب بشه؟ اصلا ناراحت نباش.»
خب ایشون بوق نبودن اما انگار بقیه بوق بودن که هنوز هم که هنوز بعد از 26 سال آبادان هنوز آباد نیست.. و شهرهایی مثل اهواز و بقیه رو که دیگه نگو...
خیلی ناراحت کنند اس.. خیلی ..
Profile Image for _MwBy_.
9 reviews12 followers
June 16, 2024
کتاب نوجوانی که شما در هر سنی از خوندنش لذت می‌برید مخصوصا اگر خانم باشید چون شاهد ریتم ساده زندگی یه دختر جنوبی هستیم که دوران بلوغ این دختر هم در بر می‌گیره و بسیار آشنا و جذابه.
تمامی مکالمات این کتاب به زبان جنوبی که این شیوایی نوشته رو چند برابر کرده.
کتاب طنز به جایی داره و وسط غم و غصه و حال و هوای جنگ، لبخند به لبتون میاره.
این کتاب شاهد عینی بر این موضوع است که رفتار پدر و مادر تاثیر مستقیمی بر رفتار فرزند داره و هر عملی در بزرگسالی یه اتفاقی در گذشته رو در خودش داره.
در کل کتاب قشنگ و شیرینیه.
Profile Image for Ebad.Narges.
28 reviews7 followers
November 14, 2020
من عاشق این کتابم، عاشق هستی و جسارتش، عاشق مادر و حمایتاش، عاشق خاله و شجاعتش، عاشق دایی و غیرتش، عاشق خرمشهر و مردمش...
شخصیت هستی با اون سن کوچولوی دوازده سالش خیلی چیزا به من یاد داد، اینکه باید بند کفشموو سفت ببندم و تا میتونم از کلیشه های جنسیتی فرار کنم...
اینکه با بچه هامون در مورد هویتشون، حقشون، اختیار و انتخابشون حرف بزنیم، حمایتشون کنیم و خلاصه امادشون کنیم تا دنیا ی خودشون رو فتح کنن و مراقبشون باشیم تا اون اینه ی قشنگ و شفاف جودشون کدر نشه.
اون شعر دختران ننه دریا هم برای پیشبرد کتاب فوق العاده بود و کتاب رو با زبان کودکانه عمیق کرده بود.
من این کتاب رو عاشقم با همه ی ادماش حتی باباش.
Profile Image for سیده فاطمه مطهری.
381 reviews131 followers
December 18, 2015
فقط همینقدر میگم که اصلا دوستش نداشتم!!
رفتار بی ادبانه و توهین امیز هستی و مادرش، نسبت به پدر خانواده، واقعا خوب نبود!
تغییر ناگهانی و صد و هشتاد درجه پدر، خیلی غیرمنطقی بود!
فکر نمیکنم دختری که شروع جنگ دوازده ساله است، اونم ساکن خرمشهر، اسمش در اون زمان "هستی " میتونسته باشه!
من با دید یک رمان نوجوان خوب شروع به خوندنش کردم، ولی واقعا دو ستاره رو بزور بهش میدم!
Profile Image for Mehmet Koç.
Author 27 books90 followers
February 23, 2018
یک داستان بسیار خوب در مورد جنگ و نتایج آن از حسن زاده (دوست کودکان). جنگپرستان حتما باید بخوانند
Profile Image for Masoome.
427 reviews51 followers
March 28, 2019
از دخترهای اولای جنگ، خیلی کم می دونیم. زندگی نامه ها هستن اما داستان ها، واقعا انگشت شمارن

هستی داست��ن یه دختر متفاوت تو روزهای اول جنگ ایران و عراقه، یه داستان که خالی از اشکال نیست، اما فکر می کنم بی نظیره..
Profile Image for Neda.
134 reviews46 followers
July 25, 2021
امتیاز واقعی: 3.5 ستاره
هستی قصه دختر نوجوونیه در بحبوحه جنگ ایران و عراق که جسارت و شجاعت مخصوص به خودش رو داره. کارهایی هم که میکنه شاید کمی از اون چیزی که برای رفتار روتین دخترانه در جامعه ایران متعارف تعریف شده، فراتر باشه مثل فوتبال بازی کردن و موتور سوار شدن و تیریپ پسرونه ورداشتن. اینکه جنگ چطور زندگی ها و خانواده ها رو تحت تاثیر قرار داده و آوارگی و دربه دری نصیبشون کرده و اینکه آدم های مختلف چطور با اون شرایط کنار اومدن تو این کتاب خوب تصویر شده. قصه هم سرراست و روانه و تکه های طنز و دلنشینی هم داره. تا اینجای کتاب همه چیز خوبه و بقول معروف گل و بلبل، اما چیزی که تو این کتاب هم عجیبه و هم غیرمنطقی و شاید هم کمی زشت، تصویری هست که آقای حسن زاده از والدین هستی به ما نشون میده. پدری که انگار دشمن خونی بچه اش هست و بچه رو از سر راه آورده و تا اونجا رفتارش غیرعادی هست که اسم هستی رو هم ادبار صدا میکنه. گیریم که از شیطنت های دخترش هم عاصی شده باشه ولی این برخوردش واقعا بی منطقه. مادره هم که یکی به نعل میزنه یکی به میخ. انگار یه موجود بلاتکلیف و وابسته است که مثل حزب باد عمل میکنه. گاهی طرف باباهه است و گاهی سنگ هستی رو به سینه میزنه. اینها چیزی هست که تو کل کتاب ما از پدر و مادر هستی می بینیم اما چیزی که کتاب رو خراب میکنه آخر کتابه. اونجا که این پدر یکهو و یک شبه گویا سرش به سنگ میخوره و فرداش هستی براش میشه دختر یکی یه دونه و انقدر یهو با دخترش صمیمی میشه که حتی رازهای مگویی رو که زنش هم خبر نداره به هستی میگه. خب آقای حسن زاده آخه چرا؟؟؟ لابد اون هم مثل بابای هستی جواب میده دیگه دیگه!!
Profile Image for Helen Praspro.
121 reviews18 followers
October 7, 2019
هستی...خب نمی تونم بگم نقدای منفی دوستان روم تاثیر نذاشته...ولی حتی اگه ضعف شخصیت پردازی و هر چیز دیگه که دارن از خودشون در میارن هم داشته باشه، به هرحال حال منو که خوب کرد. همین کافیه. مهم اینه که وقتی خوندمش دو نصفه شب نزدیک بود بمیرم از خنده مهم اینه که شب گذاشتمش زیر بالشم و مهم اینه که دلم میخواست یه دوستی مثل هستی داشته باشم. یه ذره پدره اذیتم کرد، ولی خب واقعیته. خیلی از پدرای ما الان اینجورین و خوب احساس هستی رو شرح داده.درباره پدرش و شکسته شدن غرور پدرش و....
در کل...ممنونم آقای حسن زاده.
Profile Image for Mahi.
75 reviews34 followers
July 20, 2021
هربار که می‌خواستم این کتاب رو بخونم یه چیزی می‌شد که نخونم. و خیلی خوش‌حالم که الان بالاخره خوندمش.
اول فکر می‌کردم که هستی قراره یه کتاب غم‌انگیز باشه و من کلی باهاش گریه کنم، درحالی که این‌طور نبود.
به نظرم توصیفات و توضیحات به‌جا بود و فضاسازی‌اش هم خیلی خوب بود. لهجه واقعا خیلی به خواننده کمک می‌کرد برای تصور فضا و حال‌و‌هوای داستان. من خیلی خوشم اومد از اینش. و اینکه من چندروزه با لهجه حرف می‌زنم.
به نظرم اسم کتاب و خود اسم هستی پشتشون یه چیزهایی هست که من یه مدته دارم بهشون فکر می‌کنم.
جنگ (جنگ ایران و عراق و جنگ هستی با خودش)، بلوغ و نوجوانی، مسئله‌ی جنسیت، روابط خانوادگی و دوستانه و عشق بعضی از موضوعات کتاب بود که توجه من رو جالب کرد.
اواخر داستان که درمورد هستی و پدرش بود، موقع خوندن به‌جا بود و ضایع نبود، الان که فکر می‌کنم شاید یه‌کم بوده، شاید هم نه.
تقدیم‌نامه‌ی کتاب هم خیلی جالب بود.
در کل خیلی دوستش داشتم. احتمالا باز هم می‌خونمش.
Profile Image for Poorya Tabatabaee.
30 reviews5 followers
May 3, 2020
اوّلین داستانی بود که از فرهاد حسن‌زاده خواندم؛ باید بپرسم که آیا دخترها روایتش را باور کردند یا نه. من امّا شیفتهٔ هستی شدم و به خط خطّ داستان دل دادم و با بیشترش بغض کردم.
یک از هزاران روایت جنگ، «کثیف‌ترین چیز دنیا که شدن و نشدنش دست آدمانه»؛ از دریچهٔ نگاه هستی، دوازده‌سالهٔ کاردرست.
Profile Image for Mojan.
21 reviews
October 12, 2014
خيلي دوست داشتني.خيلي زياد.
Profile Image for Baran.
42 reviews7 followers
August 29, 2021
کتاب را وقتی شروع کردم،خیلی خوشحال بودم،تعریفش را زیاد شنیده بودم،اما سخت پیدایش کردم.دلم میخواست بیشتر میبود،اما حالا که کمتر بود،پایانش هم مثل شروع شدنش لطیف بود.
چهار روز بیشتر طول نکشید تا تمامش کنم،فکر کنم میشود گفت این یکی از دلیل هایی ست که میتواند کتاب خوبی باشد.
اما دلایلی که به این کتاب سه ستاره دادم،این بود: احساسات هستی.
به گمان هممون هستی عاشق شده بود،ولی چرا بیش تر از اینها در کتاب به احساساتش اشاره نشده بود؟
یا قسمت خیلی کمی از عادت ماهانه گفته شده بود،در صورتی که خیلییی بیشتر خوشحال میشدم اگر بیشتر میبود و بلاخره باعث افتخار ما میشد که توی کتابی از یک نویسنده ی ایرانی!!! درباره ی پریود توضیح داده شده و این پدیده را خیلی عادی جلوه داده است.
حال و هوای جنگی کتاب را دوست داشتم.اما خاله نسرین و دایی جمشید به دلم نشستند.بنظرم زیادی کلیشه ای بودند.
خود هستی چی؟
میدانم که دوست دارد فوتبال بازی کند و گوش هایش سوراخ نیست.
تا آبادان موتورسواری کرد .
میدانم فکر میکر پدرش پدر خودش نیست.
فقط همین هارا میدانم.
Profile Image for سپیده سالاروند.
Author 1 book136 followers
September 21, 2021
راستش به نظرم دو و نیم حتا نمره‌ی بهتریه. من خیلی نفهمیدم که چرا این کتاب اینقدر مشهوره و به نظرم شخصیت هستی خیلی کلیشه‌ای و خیلی غیرقابل باور بود. بخش‌های جالبی داشت طبیعتا چون دقیقا در زمان شروع جنگ تو جنوب می‌گذره و مثل بیشتر کتاب‌های نوجوان خیلی روانه و سریع پیش می‌ره ولی مثلا من اصلا طنزش رو نمی‌گرفتم (و به نظرم اگه نوجوان بودم هم به نظرم جالب نبود، مگر اینکه در ده سالگی خنده دار به نظر بیاد بعضی جاهاش) یا مثلا من با شخصیت پدر قضیه خیلی سخت کنار اومدم. کلا اونقدری که باید و شاید به دلم ننشست. شاید هم خیلی سطح انتظارم بالا بود ولی مثلا عاشقانه‌های یونس در دهن ماهی به نظرم به مراتب کتاب بهتریه و خیلی کمتر معروفه.
Profile Image for Hadis.
66 reviews19 followers
September 3, 2021
خیلی قشنگ بود :) مدل نوشتن آقای حسن زاده رو دوست دارم .‌ هستی آدمو میبره به خاطره هایی که مادر پدرامون از جنگ تعریف میکنن . اینکه کتاب به لهجه بودو دوست داشتم و دلنشینیشو بیشتر کرده بود . خاله نسرین مثل یه سوسوی امیدی بود توی اون همه بدبختی. همیشه ادمایی مثل هستیو تحسین میکنم .‌ ایراد کتاب این بود که شاید یکم‌ روزمره بود دوست داشتم اتفاقات جذاب بیشتری میوفتاد دوست داشتم هستی میرفت و میجنگید اما بازم به خودی خود قشنگ بود
در آینده یه روزی به آبادان سفر میکنم و قطعا همراه خودم هستیو میبرم🙂🧡🍊
Profile Image for Sa Za.
17 reviews
August 1, 2014
توی مسافرت خوندم.
لذت بردم از گوشه‌های طنز و خلاقیت نویسنده. از توصیفات و داستان‌پردازی قوی‌ش. خصوصن.
تیکه‌سازی هاش باعث می‌شه آدم خاطرات خوبی از کتاب براش بمونه.
بیان نویسنده خوب بود.
خصوصیات شخصیت «هستی» هم بسیار جالب توجه.
Profile Image for Mo. Mo.
14 reviews2 followers
May 7, 2022
چه عذابیه:)
به کتاب 3.5 می دم. جدا دستم به گرد کردنش سمت بالا نمی رفت.
اما کتاب پیشنهاد میشه. به کیا؟ می گم بهتون
اقا ماجرا از این قراره هستی یه دختریه، اهل آبادان و انتظارات رفتاری که ما داریم باید تو رنج سنی 12 سال باشه.
فضای داستان:تو اوایل جنگه
چی میشه؟ کلا این دختره، یکم هنجار شکنه، شجاعه و دلش رو داره که میون اون همه عقاید عجیب، هر کاری دلش بخواد بکنه. "به تاکید کتاب:فارغ از جنسیت"
اولین نقص کتاب و کجا احساس می کنیم؟ توی همین هنجار شکنیه، مدام اصرار داره که اره من دوست ندارم دختر باشم، دختر بودن لوسه و.. از این حرف ها که دیگه از یه جا به بعد اصلا به وجه دیگه ای از امور دقت نشده. همون نگاه اینکه اره این مال دخترا یا پسراست مونده. جایی که انقدر تکرار داره که ممکنه با خودت بگی خب؟ اگه من الان این جمله رو ازت بگیرم حرف حسابت چیه؟
حالا یه نگاه جزئی تر:
کیفیت چاپ‌:کاغذ عادی خودمون استفاده شده، در مورد فونت نظری ندارم(نمی دونم استاندارد های لازم برای فونت چیه پس هیچی) جلدش؟ قطعا از اونایی نیست که وقتی خودت داری توی کتاب خونه قدم می زنی ببینی و بگی واو می خوامش. از اونا نیست که بشه از جلد قضاوت کرد. احتمالا هم کسایی از این باب برش دارن که بخوان کادو بدن. ولی در کل حاضرم به کیفیت چاپش نمره کامل بدم.
ترجمه که نداره یه اثر تألیفیه:کوتاه بگم. قلم، قلم روونیه. اما یه چیزی آزارم داد. نویسنده سعی کرده تو هر صفحه یه طنز و یا یه حرکت جالبی رو بندازه که آره این مثلا با مزس. که نیست. حتی گاهی مسخره هم میشه. متاسفانه خیلی ضعیفه، و این بازی با کلماتی که بین هستی و بقیه اتفاق می افته حقیقتا بیشتر به درد سوتی دانشجویی تو یه مجله دانشجویی می خوره. گرچه احساس می کنم نویسنده از بقیه درک درست نرس از یه بچه 12 ساله داشته و حواسش بوده که بچه گانه نشه.
دوست دارم اول در مورد شخصیت ها بگم. پس شخصیت پردازی: تمام حرف من اینه، آقا توی کل روند داستان به هستی خیلی پرداخته شد. شخصیت مستقلیه اما آیا برای بقیه هم همین طوری بود؟ مثلا الان دقیقا حضور بی بی به چه درد می خورد، نصف داستان که نمیشنید اون نصف دیگشم فقط تو دعوا می گفت صلوات. یا مادر داستان. هرچی فکر می کنم ما فقط زنی رو داشتیم که زایمان کرد. گریه می کرد. با بابای داستان هم کمی کل می انداخت. یه هر از چند گاهی هم می گفت که بره آب بیاره. نمی شد آیا یکم از این کلیشه های همیشگی هستی شبیه دخترا نیست کم کرد و به شخصیت ها اضافه کرد؟ شخصیت پردازی و دوست نداشتم.
جالبه که بدونید توی فضا سازی هم همینجوری بوده، اما کمی کمتر.
روند داستان : روند معمولیه، احساس می کنم معمولی بهترین لفظیه که میشه واسش اومد.
اما پایان :احساس می کنم کل این کتاب بر پایه ایده پایانش بود. یعنی بهترین پایان و اتفاقات آخریه رو داشت اما این خوب بودن توی بقیه حفظ نکرده بود.
سر آخر کتاب به کی پیشنهاد میشه؟
به کسی که می خواد کادو بده. اکثر ریویو ها هم در مورد هم می گفت دوران دبستان خونده شده و احساس می کنم که اره به درد اونایی که دبستانین می خوره. اما بزرگ تر از 15سال؟ احساس می کنم کمی خسته کننده تر میشه.
-پایان هستی. بهار 17 اردیبهشت 1401. روی تخت گوشه اتاقم:)
Profile Image for Fateme.
38 reviews2 followers
December 24, 2022
کتابی که به من یاد داد دختر بودن فقط آن عرفی نیست که دیگران برایمان تعریف کردند.
Profile Image for Parisa.
45 reviews
January 2, 2017
ظهر جمعه تمامش کردم و هنوز از خواندنش سرشارم. هستی دختر نوجوانی است که فوتبال را بیشتر از عروسک دوست دارد. می تواند تند و تیز و فرز از دیوار بالا برود و بیش از پدرش ازایرادهای موتوری که وسط راه خراب می شود، سردرمی آورد. با این حال مثل هر دختر نوجوانی که در روزهای بلوغ به سر می برد، بی اندازه حساس است. اذیت و آزارهای پدر را چنان به دل می گیرد که فکر می کند بچه سرراهی است. در پشت همه پسرانگی هایش دختری پنهان است که در روزهایی که خانواده در کمپ ماهشهر در تلاش برای بقا سمبوسه درست می کنند و می فروشند، نمی تواند برای لحظه ای دایی جمشید در آبادان مانده را فراموش کند و خواب هایش نمی گذارند که این بی خبری را خوش خبری بداند. در پس همه نترس بودن هایش دختری نشسته است که بی آنکه متوجه باشد به حمایت های مردانه برادر دوستش تکیه می کند و بی آنکه بداند حسی که با آن مواجه است دقیقا چه می تواند باشد، شاید برای اولین بار بارقه های عشق را تجربه می کند. هستی داستان بی نهایت لطیف و باورپذیری است درباره کثیف ترین وجه زندگی آدمها: جنگ. بلایی که مثل زلزله و سیل از زمین و آسمان نازل نشده. بلایی است بسته به اراده بشر. در روزهایی با هستی سوار لنج شده ام که غرق شدن بچه ها در آب برای فرار از جنگ به اندازه ای زیاد شده که دیگر سرتیتر خبرها قرار نمی گیرد اما داستان به اندازه ای شوخ و شنگ است که آن سوی ساحل در مواجهه با بیراهه ها تنها می توانم به این بخندم که چطور می شود با دست شکسته موتوری را راه برد که با مشقت از آب رده کرده ای. فرهاد حسن زاده قصه جنگ را برای نوجوانان بی هیچ زجه مویه ای نوشته است. او داستانش را سبک بالانه در شوخی های خاله نسرین و خنده های دلنشین مامان فریبا پیش می برد.در تمام مدت خواندنش لبخند روی لب هایم مهمان بود با این حال قصه برای اینکه حس کنی صلح و آرامش چطور پیش چشمان آدم ویران می شود، چیزی کم ندارد.

برای یک دوست از قصه می گویم. جواب می دهد با "باری" که به دوشش است، بیراه نیست که اسم دخترک "هستی" باشد. درست می گوید. "هستی" داستان سبکی است در بطن سنگینی.
Profile Image for Bahar".
30 reviews4 followers
August 29, 2022
صدای خاله از زیر پتو آمد: «هیچ‌کس نمی‌تونه اونو بفهمه‌. هیچ‌کس نمی‌تونه غصه و ناراحتیِ بچه‌های آبادان و خرمشهره بفهمه. هیچ‌کس نمی‌تونه غم ناخدایی رو که کشتی‌اش داره جلوی چشمش غرق می‌شه، بفهمه.» صدایش داشت زیر بغض له می‌شد‌. «جنگ کثیف‌ترین چیز دنیاست هستی. کثیف‌ترین چیز دنیا که خوشگل‌ترین آدم‌ها هدایتش می‌کنن. سیل و زلزله از اراده‌ی بشر دوره، ولی جنگ... می‌فهمی چی می‌گُم؟ شدن یا نشدن جنگ دست آدمان‌. درسته که خدا بر همه‌چی ناظره ولی خدا فرشته‌رو آفریده، شیطونه هم آفریده. این آدما هستن که باید انتخاب کنن برن پشت سر فرشته‌ها یا شیطون‌ها.»


آه... امان از جنگ! ولی حالا از ئی چیزا که بگذریم، مو واقعاً از داستان و موضوعش خوشُم اومد. چون داستانی توی ئی موضوع‌ها نخونده بودُم، ماجراش برام نو بود. قسمت‌هایی از داستان می‌خندیدُم و قسمت‌هایی بغض داشتُم و ناراحتی.
چرا چهار دادُم؟ چون به‌نظرُم باید یکم به شخصیت‌هایی مثل بی‌بی بیشتر پرداخته می‌شد تا بهتر بفهمیمشون. یا مو دوست داشتُم از بعضی قسمت‌های داستان زود گذر نمی‌کرد و یکم بیشتر توضیح میداد و می‌پرداخت.
ولی در کل،
پیشنهاد می‌کنُم بخونید و با هستیِ داستان یه سر برید به ئو دورانِ جنگ و برگردید.

پ.ن: چون خود داستان با لحجه‌ی زیبای جنوبی نوشته شده بود، منم با همون لحجه یه توضیح کوتاهی نوشتم.
پ.ن دو: ولی این دنیا به من یه دایی جمشید یا حداقل یه خاله نسرین بدهکاره!!
21 reviews12 followers
May 23, 2020
درباره این کتاب تنها میتونم که فوق العادس
مخصوصا اگه توی سن مناسبش خونده بشه
اولین بار که اسم این کتابو شنیدم توی مجله همشهری بچه ها بود
از همون پنج شش سال پیش در به در دنبالش کلی از کتابفروشی های شهرمو زیر پا گذاشتم
ولی گیرم نیومد
تا بشه یکی از حسرتایی که دوران نوجوونی داشتم
همین یک سال پیش توی سن 19 سالگی پیداش کردم
فقط برای این که رفع حسرت بشه
مطمئن بودم دیگه اونقدرام ازش لذت نخواهم برد
ولی فرهاد حسن زاده واقعا غافلگیرم کرد
بزرگ ترین نقطه قوت قلمس اینه که ذره ای کلیشه نداره
معادلاتتو بهم میزنه
و این برام لذت بخش ترین قسمت کتاب بود
فقط بخونید مهم نیس چند سالتونه
این کتاب ارزش خوندن داره
Profile Image for kazhin_rasoli.
81 reviews2 followers
January 1, 2021
چقدر قشنگ میشه به علایق همدیگه احترام بذاریم...
چیز هایی که بهشون توجه میکنن را زیر پامون له نکنیم!!!
یکی از زیبا ترین اتفاقات احترام گذاشتن به اعتقادات و علایق دیگران...
یکی از زشت ترین جنگ ها هم زیر پا گذاشتن چنین مسائلی~~
جنگ بود، صدای توپ و تانک بلند شده بود...صدای داد و هوار سرباز های زخمی، آدم های بی گناه!!!
دست هستی تازه شکسته و در گچ گذاشته شده بود،همین باعث می‌شد بازیگوش تر از هر موقع دیگر شود.پدرش همیشه با زور و داد و هوار او را از کوچه که در آن بازی فوتبال به پا بود بیرون میکشید😅چون هستی همیشه رفتار پسرانه از خود نشان می داد!!
همین باعث می‌شد پدرش زود جوش بیارد و بر سرش داد و هوار کند🤫
_____________________
یکی از قشنگ ترین کتابی که خوندم و اگر دوباره اون رو بخونم هرگز خسته نمی شم♧یکی از شخصیت های سخت گیر پدر هستی هستش در حالی که خودش یکی از قشنگترین شخصیت هایی که تا به حال دیدم🤗
•هستی یک داستان از زمان جنگ که توسط هستی روایت میشه.
This entire review has been hidden because of spoilers.
1 review
Read
April 23, 2016
در تمام طول داستان، ضعف پدر هستی آزارم می داد. صحنه هایی پدر از ترس خودش را خیس می کرد عذاب آورترین بودند. و صحنه ای که پدر به هستی گفت که به خاطر شجاع بودنش به او حسادت می کند، انگار لگد آخر به ساختمان خرد و خاکشیر شده ی اقتدار پدرها درون ذهنم زده شد. حس هستی را می فهمیدم، اینکه دلش نمی خواست آن گفتگو ادامه یدا کند، اینکه دلش نمی خواست صحنه های ضعف و ترس پدرش را ببیند. اینکه می خواست اقتدار و ابهت پدر در ذهنش هیچ وقت شکسته نشود... شخصیت پردازی پدر از نظر من برای هرچه پررنگ تر کردن نقطه های تقابل او با ویژکی های هستی است. شجاعت هستی در برابر ضعف و ترس پدر بیشتر رخ می نماید. و نویسنده در همراه کردن خوانندگان دختر با ذهنیات هستی موفق عمل کرده است
Profile Image for Hasti Makhdoum.
43 reviews1 follower
February 25, 2022
از این کتاب هر چقدر تعریف کرد کم هست.
چطور یه کتاب به این کوچیکی میتونه تقابل عشق، زندگی و جنگ رو توی مدت زمان کمی توضیح بده.
این کتاب داستانی، دید خوبی به کسایی میده که هیچ نوع جنگی رو تجربه نکردن. توصیف آدمای مختلف و احساسات مختلف. جرئت‌ها، شجاعت‌ها و ترس‌ها.
اینکه جنگ چه چیزایی رو از ما میگیره و اثبات اینکه هیچی بهمون نمیده.
و این امید که هیچ چیزی، حتی جنگ، جریان زندگی رو متوقف نمیکنه. و این واقعیته. هر جا رو نگاه کنید این رو میبینید. و الان نیاز نیست جای دوری رو نگاه کنید.
یکم بالای سرتون، توی سرمای اوکراین
یکم سمت شرق، توی افغانستان
همه جا
توی قرن ۲۱
همه جا جنگه...
Profile Image for Fatemeh_fth.
7 reviews1 follower
January 7, 2021
با اینکه از ابتدای داستان تصویر هستی را در ذهن خود مجسم می کردم اما باز هم دوست دارم هستی مجسم شده را بار دیگر ببینم .
زمانی که هستی را خواندم با شوقی بی پایان داستان هستی را برای اطرافیانم تعریف می کردم ،راستش دوست داشتم از هستی برای همه بگویم فرقی نمی کرد که آن فرد کتاب را دوست داشت یا نه .....
هستی جان هم تو را دوست دارم هم کتابت را ♥️
تا ابد دوستت خواهم داشت هستی ♥️
Profile Image for Hanie Hadadnia.
40 reviews
November 8, 2021
خیلی قشنگ بود، من تاحالا کتابی که مربوط به دوران جنگ ایران و عراق بوده باشه نخونده بودم، اما به نظرم این کتاب خیلی متفاوت تر از کتابای توی این سبک بود، گویششون رو خیلی دوست داشتم😍 و به نظرم بیشترین چیزی که کتاب رو جذاب میکرد همین لحجه جنوبی شخصیت ها بود ‌.
اما تهش بد تموم شد 🥲
خیلییی بد ، آخه با شاهرخ فلک زده چیکار داشتی😬💔.
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Paℓe mooŋ.
280 reviews7 followers
September 12, 2022
کتاب، داستان دختری به نام هستی رو روایت می‌کنه. دختری با اخلاق‌های پسرونه و لهجه‌ی بامزه‌ی جنوبی، که با پدرش رابطه‌ی خوبی نداره.
طعم شیرین این داستان بعد از گذشت مدتها هنوز زیرِ زبونمه.
در کل به نظرم بخونیدش. هرچند که قلم آقای حسنزاده نیازی به تعریفِ من نداره و خودش گویای همه چیزه.

لینک مطالعه از طاقچه:
https://taaghche.com/book/69253
Displaying 1 - 30 of 76 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.