February 4, 2023
وقتی کتاب رو خریدم اصلاً مترجمش رو نمیشناختم ولی یه روز بعد از اینکه کتاب به دستم رسید عکس مترجمش رو دیدم که از اوین آزاد شده بود. واسه همین در طول خوندن کتاب همش لبخند مترجم توی ذهنم بود که با همه سختی روزهای بازجویی چقدر به زندگی مشتاق بود. به نظرم این موضوع از نوشتن درباره خود کتاب مهمتر بود واسه همین ریویو رو اینجوری شروع کردم.
سیلویا فدریچی توی این کتاب تقریباً همون مسیری که در کتاب کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی ترسیم کرده بود رو پیش گرفته. البته توی کالیبان و ساحره فقط درباره این حرف میزد که سرمایهداری چطور از زنها سوءاستفاده میکنه، اینجا هم همون موضوع رو با تمرکز بر کار خانگی بسط میده. اما لحنش تندوتیزتره که البته من خیلی خوشم اومد و فکر میکنم با توجه به اینکه تقریباً بیشتر آدمها مسئله کار خانگی رو بیاهمیت میدونن و متوجه آسیبهاش و تأثیری که توی زندگی زنها میذاره، نیستن لازمه اینقدر تند دربارهاش حرف زد. البته موضعی که فدریچی در مقابل سرمایهداری میگیره خیلی هم با وضعیت ما جوردرنمیآد. ولی میشه فهمید که حرکتهای اعتراضی فمینیستها معمولاً چه شکلی دیده و قضاوت میشه. مثلاً درباره این حرف میزنه که سازمان جهانی حقوق بشر چطور ادای حمایت از زنها رو درمیآره ولی در واقعیت داره فقط هدفهای خودش رو جلو میبره. از اون طرف فدریچی با همه مخالفتش با سرمایهداری با کمونیستها هم همسو نیست. به چپها انتقاد میکنه و درباره کاستیهای نظریه مارکس حرف میزنه و میگه جای حق زن و پرداختن به وضعیت اونها در مانیفیست مارکس خالیه. میخوام بگم که اگه به اونور میتازه اینور رو هم بینصیب نمیذاره. بحثش هم البته منطقیه.
*من تقریباً به بیشتر کتابهایی که با موضوع فمینیسم و زنان میخونم امتیاز بالایی میدم. چون اغلبشون حرفهای جدیدی میزنن که تو کتاب قبلی نخوندم و یا خوندم ولی نگاه جدیدی بهش پیدا کردم. همه این کتابها یه دریچه کوچیک برام باز میکنن که برای من حداقل راهگشاست. میخوام بگم به این امتیازها و ستارهها اینجوری نگاه میکنم. معنیش این نیست که کل کتاب رو قبول دارم یا نویسنده و شخصیت و زندگی خصوصیش رو تأیید میکنم یا نماینده همه فمینیستهای جهان هستم. من توی مسیر مطالعه درباره زنان خیلی کمتجربهام و دانشم محدوده. دلم میخواد خودم رو فمینیست بدونم ولی هنوز راه درازی پیشروی خودم میبینم که بتونم همه جنبههاش رو بشناسم. همین دیگه.
سیلویا فدریچی توی این کتاب تقریباً همون مسیری که در کتاب کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی ترسیم کرده بود رو پیش گرفته. البته توی کالیبان و ساحره فقط درباره این حرف میزد که سرمایهداری چطور از زنها سوءاستفاده میکنه، اینجا هم همون موضوع رو با تمرکز بر کار خانگی بسط میده. اما لحنش تندوتیزتره که البته من خیلی خوشم اومد و فکر میکنم با توجه به اینکه تقریباً بیشتر آدمها مسئله کار خانگی رو بیاهمیت میدونن و متوجه آسیبهاش و تأثیری که توی زندگی زنها میذاره، نیستن لازمه اینقدر تند دربارهاش حرف زد. البته موضعی که فدریچی در مقابل سرمایهداری میگیره خیلی هم با وضعیت ما جوردرنمیآد. ولی میشه فهمید که حرکتهای اعتراضی فمینیستها معمولاً چه شکلی دیده و قضاوت میشه. مثلاً درباره این حرف میزنه که سازمان جهانی حقوق بشر چطور ادای حمایت از زنها رو درمیآره ولی در واقعیت داره فقط هدفهای خودش رو جلو میبره. از اون طرف فدریچی با همه مخالفتش با سرمایهداری با کمونیستها هم همسو نیست. به چپها انتقاد میکنه و درباره کاستیهای نظریه مارکس حرف میزنه و میگه جای حق زن و پرداختن به وضعیت اونها در مانیفیست مارکس خالیه. میخوام بگم که اگه به اونور میتازه اینور رو هم بینصیب نمیذاره. بحثش هم البته منطقیه.
*من تقریباً به بیشتر کتابهایی که با موضوع فمینیسم و زنان میخونم امتیاز بالایی میدم. چون اغلبشون حرفهای جدیدی میزنن که تو کتاب قبلی نخوندم و یا خوندم ولی نگاه جدیدی بهش پیدا کردم. همه این کتابها یه دریچه کوچیک برام باز میکنن که برای من حداقل راهگشاست. میخوام بگم به این امتیازها و ستارهها اینجوری نگاه میکنم. معنیش این نیست که کل کتاب رو قبول دارم یا نویسنده و شخصیت و زندگی خصوصیش رو تأیید میکنم یا نماینده همه فمینیستهای جهان هستم. من توی مسیر مطالعه درباره زنان خیلی کمتجربهام و دانشم محدوده. دلم میخواد خودم رو فمینیست بدونم ولی هنوز راه درازی پیشروی خودم میبینم که بتونم همه جنبههاش رو بشناسم. همین دیگه.