Together with Marx and Freud, Friedrich Nietzsche (1844-1900) is one of the main sources of twentieth-century thought. His formulations that God is dead, that the world is the product of the will to power, and that true value lies in a morality of strenuousness, have become part of the European experience in our age.
While most of Nietzsche's work takes the form of short 'reflections', he also tried to create a major mythology and attempted, finally, a comprehensive philosophical system. In his often contradictory writings— which are concentrated into the brief time-span 1872-88 — he directs his thought again and again at the function and value of truth. Nietzsche was an anti-systemic thinker, yet he understood and systematically 'unmasked' the ethic of praise and blame, of punishment and reward and of the agony of conscience.
The book is an exhilarating examination of Nietzsche's work: in a series of analyses of his 'philosophical experiments' J.P. Stern elucidates Nietzsche's existentialism by reference to the main event of his life, and to his astounding range of styles and vision of language.
نیچه دو جنبه ی مهم حیات رو، یکی زندگی و دیگری تعقل می دونه، نماد اولی دیونیسوس (ایزد مستی و شراب و باروری در یونان باستان) و نماد دومی آپولون (ایزد عقل و نظم نزد یونانیان) میدونه. میگه در نخستین حالت بشری، انسان سراسر زندگیه، در نتیجه هیچ شخصیتی نداره و نمی تونه تمایزی بین خودش و جهان درک کنه. بعد تعقل و ادراک انتزاعی وارد میشه، در این مرحله انسان در مرز قرار میگیره و این حالت رو نیچه بهترین حالت انسانی میدونه: هم از زندگی سرشاره و هم بهره ای از تعقل و شخصیت داره، و میگه در این جاست که تراژدی (ترکیب احساس سرشار + نظام و ساختار داستانی) زاده میشه. در مرحله ی بعد تفکر انتزاعی غلبه پیدا میکنه و انسان از شور و حیات خالی میشه، سقراط در بدو این مرحله بود.
نیچه به دنبال دستگاه فلسفی نیست. گرچه میکوشد با پرداختن به «ارادهی معطوف قدرت» دست کم اصلی برپا دارد ولی از آنجا که هیچ وقت حوصلهی سکونِ «بودن» را ندارد، هیچ چیزی را تا نتایج نهایی و رفع تعارضات احتمالی آن پی نمیگیرد. در نتیجه نه رویهی او در خدمتِ، نه قصد او ساختنِ، و نه حاصل کارش یک دستگاه فلسفیست. دشمنی با «بودن» و سکون او را از زبان هم بیزار میکند: زبانی که باید ثبات داشته باشد تا به کار رود. معتقد است کلمات سکههایی هستند که از ابتدا با ادعاهای دروغین برای بازنمایی یا اشاره به چیزهایی بیرونی ضرب میشوند و در نهایت نقششان محو میشود و به فلزی بیارزش تبدیل میشوند. به عقیدهی او زبان ثبات و «بودن» را به اشتباه مفروض میگیرد تا به جهان «شدن» اشاره کند. واحد فلسفیدن و تکلم برای او جملات قصار، گزینگویهها و در بهترین حالت کلمات، و از آن بهتر کلمه است. در سطحی دیگر، این رویکرد در ستودنِ کوچکترین واحد انسانی نمود پیدا میکند: فرد، صد البته نه هر فردی، تنها آنها که اصیل زندگی میکنند و ارادهیشان معطوف به قدرت برتریجوییست و دغدغهشان زیر و زبر کردن و صیرورت است، زیرا «حیات» یعنی «شدن». متعاقباً اخلاق هم تنها نوع فردیاش با ارزش است. اخلاق جمعی دشمن «جانهای آزاده» است که باید سروری کنند.
دربارۀ کتاب «نیچه» نوشتۀ ج.پ.استرن ترجمۀ عزتالله فولادوند، انتشارات طرح نو
در کل کتاب بسیار خوبی بود، هم به خوبی ابعاد مختلف اندیشه نیچه را بررسی و تبیین کرده بود و هم برخی از مهمترین نقدهایی که به اندیشۀ نیچه شده است را مطرح کرده و آنها را ارزیابی کرده بود. در این میان به ویژه فصل پنجم کتاب به نام «سه آزمایش اخلاقی» جذاب و خواندنی بود و رویکرد نویسنده در آن تازه و جذاب بود. افزون بر این فصل هفتم به نام «برداشت مجدد زیباشناسانه» هم خواندنی و جذاب بود و به یکی از ابعاد مهم اندیشۀ نیچه ـ که البته از سوی بسیاری از نویسندگان کمتر به آن بها داده شده است ـ پرداخته بود: نگاه زیباشناختی نیچه به هستی و جهان و توجیه زیباشناختی آنها. بحث اصلی نویسنده در این فصل دربارۀ دو سخن مشهور نیچه بود: یکی
ا«تنها به مثابۀ پدیدهای زیباشناختی است که هستی و جهان جاودانه توجیه میشوند»ا
و دیگری
ا«ما هنر را داریم مبادا از دستِ حقیقت نابود شویم».ا
یکی دیگر از کارهای جالب نویسنده مطرح ساختن برخی از پرسشها و بلکه پارادوکسهای «درونی» اندیشه نیچه بود، در واقع در این جا نویسنده کوشیده بود تا بر بنیاد خودِ اندیشههای نیچه، ایدههای مختلف او را به نقد و پرسش بکشد و همخوانیِ درونی اندیشههای نیچه را بررسی کند. اما از محتوای کتاب که بگذریم، ترجمۀ کتاب هم خوب و روان و دقیق بود و به جز چند مورد انگشتشمار که عبارتها گنگ و نامفهوم بودند، ترجمۀ خوبی بود. بر سر آنام که بر هر یک از کتابهایی که دربارۀ نیچه میخوانم، و از جمله همین کتاب، شرحی کامل بنویسم؛ تا کی شود و ز دست بر آید؟!ا
Good basic introduction. Only criticism being the J. P. Stern insists on using words and phrases in Latin and other languages... as this is intended for a general readership this smacks of intellectual snobbery.
I must admit I underestimated how complex Nietzsche's work would be. This book, which simplifies and explains it somewhat remained unintelligible (to me) for a short while. It was like that feeling you get when you wake up and listen to the second half of a conversation happening around you, trying to understand, in your grogginess, without an introduction.
Nevertheless, I managed to glimpse some light here and there, and am certainly excited to get to some books by Nietzsche, which must mean this book has had some value for me.
این کتاب رو به خاطر مترجمش و شناختی که از ترجمه و توانایی ایشان داشتم گرفتم و خواندم و یک جمله اش در یکی از بزنگاه های زندگی ام خیلی بکارم امد ان جمله از نیچه که می گوید: درست یعنی آنچه که از نظر شما درست است. کلا کتاب فوق العاده خوبی است برای فهم بهتر نیچه و کتاب هایش
کتابِ «نیچه»، نوشتهی ج. پ. استرن، ترجمهی آقای فولادوند و نشریافته توسط انتشارات طرح نو را شرحی سراسر انتقادی بر اندیشهی نیچه یافتم، که به گمانم، علیرغم برخی نکتهسنجیها، جانبِ انصاف را رعایت نمیکند و چهرهای را از نیچه ترسیم میکند که بتوان بهراحتی بدان حمله برد. گمان میکنم این کتاب در چگونگی خوانشِ نیچه در ایران نقشی اساسی ایفا کرده است. (تاریخ چاپ نخست کتاب سال ۱۳۷۳ است.)