در این جلد، مقالهها درباره سبک زندگی نویسندهها و کمی درباره ایدهیابی است.
بخش اول کتاب، درباره توصیف عادت نویسندگان است، این که چطور و کِی مینویسند، وقتی زندگی پرشتاب میشه چطوری وقت برای نوشتن پیدا میکنن، یه نویسنده جوان چه کار باید بکنه، چقدر بخونه، چی مهمه، و در کل مقدماتی برای نوشتن. بعد یکم درباره جملهها و داستان کوتاهِ کوتاه (فست فیکشن) میگه و خیلی خیلی کم درباره ساختمان داستان کوتاه.
در بخش دوم هم درباره چیزهایی حرف میزنه که میتونه به نویسندهی گیر کرده کمک کنه ایده پیدا کنه.
در کل کتاب خوب و مناسبیه برای کسایی که میخوان بنویسن. توصیههاش عملی و خوبن، و هر مقاله توسط یک نفر نوشته شده. خوبی این که کتاب، مجموعه مقاله به قلم آدمهای مختلف هست اینه که اولا لحن متفاوتی داره هر مقاله دوما جهانبینی مشخصی داره هر مقاله و نظرات مختلف و جامعی رو درباره موضوع کتاب جمعآوری کرده.
اما داستان شخصی من درباره خوندن این کتاب.
دو سال پیش، اینو توی کتابخونه رادین (کافه گالری) پیدا کردم. گفتم شروع کنم به خوندن. آروم آروم پیش میرفتم و روزی یکی دو مقاله میخوندم. رفتم تهران و کتاب نیمهکاره موند. سال پیش برگشتم مشهد و دوباره خوندناش رو از سر گرفتم. یه روز اومدم و دیدم کتاب نیست. من اینو روی میز رادین گذاشته بودم و معلوم نیست کی برداشته بودش و برده بود. دیگه برش نگردوند. تا این که امسال نسخه اینترنتیشو از فیدیبو خریدم و چند مقاله باقیمونده رو خوندم. امیدوارم کسی که برداشته بودش، برش گردونه.
در رابطه با نوشتن داستانها و بخصوص داستان کوتاه صحبت میکنه. برخی مواردی که ازش صحبت میکنه: 🔸تغییرات داستان نویسی از گذشته تا الان 🔹چرا داستان مینویسیم 🔸در چه صورتی بهتره دور داستان نویسی رو خط بکشیم 🔹ایده ها و زمان مناسب نوشتنشون 🔸چطور خلاقیتمون رو حفظ کرده و پرورش بدیم و...
۵ ستاره نیست چون یکم کلی بود و چیز زیادی بهم اضافه نکرد. از طرفی چون خلاصه بود و پر از تیتر، زیاد چیزی تو ذهنم باقی نمونده. درکل خوندنش خالی از لطف نیست. کتاب الکترونیک و صوتیش توی طاقچه و فیدیبو هست.
جلد اول از مجموعه چهار جلدی حرفه داستان نویس هر جلد شامل مجموعهای از مقالات هستش میتونم بگم موضوع و مبحث این جلد به طور کلی نوشتن و دربارهی نوشتن هستش. توی هر مقاله از این جلد یه نویسنده درباره نوشتن و تجربیاتش و چالشهایی که باهاش در نوشتن مواجه هستش صحبت کرده و خواننده میتونه نکات خیلی خوبی از دل این صحبتها بیرون بکشه. در جلدهای بعدی جنبه آموزش داستان نویسی پررنگتر میشه. این جلد با این پاراگراف شروع میشه چرا داستان مینویسی؟ اگر یک نویسنده این را از من بپرسد، برایم مسئله یا سوالی جدی است. ولی بیشتر وقتها کسی این را از من میپرسد که دو برابر من هیکل دارد و مثلا موقع شام کنارم نشسته و انگار به چیز دیگری جز این سوال نمیتواند فکر کند: چرا داستان مینویسی؟ من از او نمیپرسم چرا اینقدر میخوری؟ یا چرا خیال پردازی میکنی؟ حتی نمیگویم به چه حقی این سوال را میپرسی؟ وقتی میخواهم مودب باشم ذهنم تهی میشود و در این مواقع بیشتر احساس زنانگی میکنم، معمولا جواب میدهم چون از نوشتن لذت میبرم.
مجموعهای از مقالههایی که نویسندههای پر کار و ویراستارهای کارکشته نوشتهن.
این کتاب رو اگر بدی به یک نویسندهی درجه یک(و خلاف جریان) تا مطالعه کنه و بعد نظرش رو بپرسی، ممکنه آنچنان تاییدش نکنه. اما برای نویسندههای تازهکار، کسایی که مطمئن نیستن اصلا نویسنده هستن یا نه و نویسندههای متوسطی که استعدادشون از کیفیت نوشتههاشون بیشتره و علاقه دارن یه چیزی باعث بشه بهتر بنویسن خیلی کارآمده. حتی به نظرم میرسه که اگر همسر نویسندهها این کتاب رو بخونن خیلی بهتر و مفیدتر میشه باهاشون همراهی کنن. توی یه بازه کوتاه بخونیدش و بهش اکتفا نکنید.
اين كتاب مخصوصا از اين جهت كه چكيده تجارب نويسندگان و ويراستاران متعدد رو در حوزهي داستان و داستان كوتاه، در برداشت، بسيار ارزشمنده. به ويژه كه تو لحن و بيان نويسنده هايي كه توي اين كتاب به بيان تجربياتشون درخصوص نويسندگي پرداختند، يك جور صداقت، و تعهد براي راهنمايي كردن افراد آماتور و علاقمندان به نويسندگي موج ميزنه. اگه بخوام توصيه هاي نويسندگان رو در اين كتاب در خطاب به دوستداران نويسندگي، توي چند واژه خلاصه كنم ميشه گفت: نوشتن مداوم. نوشتن بي وقفه و خستگي ناپذير. تسليم نشدن و دست نكشيدن از نوشتن توي هر شرايطي. مطالعه. آشنا شدن با تكنيكها و اصول داستان نويسي از طريق كانونهاي نويسندگي و كارگاهها. و... درمجموع، اين كتاب به خوندنش مي ارزه. مخصوصا براي اونهايي كه نوشتن و نويسندگي رو دوست دارند. شايد اين كه براي نويسنده شدن، بايد مدام نوشت، تسليم نشد و كتابهاي زيادي خوند، قدري كليشه به نظر برسه. يعني بگيم خب. ما كه همه اينها رو ميدونستيم! درسته. ولي شنيدن اين توصيه ها هر بار به شكلي از زبان افرادي كه يكجورهايي نويسندگي تبديل به شغل و حرفهشون شده، تاثير ديگه اي رو ميتونه براي آدم داشته باشه.
مجموعهی خوبی بود، سر فرصت ریویویی درخورش مینویسم. فقط به ترتیب نخونید. مثلا با این ترتیب جلدها خوبه: دو، سه، چهار، یک. جای دو و سه میتونه عوض بشه. از واژه نامهی تهش هم راضی نیستم. الان برای جستن یه کلمه باید آخرِ هر کتاب رو گشت، میشد همهی واژهنامهها رو ترکیب کرد و گذاشت آخرِ یک جلد. نوروز ۱۴۰۱.
چند وقته احساس می کنم به داستان نویسی علاقه مند شدم و دوست دارم داستان بنویسم، جالب اینجاست که نه فکر می کنم استعداد خاصی تو این حوزه دارم و نه حال و حوصله کلاس رفتن و شرکت در انجمن های ادبی و ... فقط دوست دارم بنویسم، الان دو هفته ای هست که هر روز در بلاگم شروع کردم به نوشتن مطالب مختلف و هر روز سه صفحه در مورد چیزهای مختلف می نویسم، هیچ کدوم شبیه خاطره هم نیستند چه برسه به داستان، ولی خب، احساس خوشایندی هست، دوست داشتم بدونم باید چه کار کنم و بقیه نویسنده ها چطوری نویسنده شدن، البته به عنوان شغل بهش نگاه نمی کنم و صرفا دوست دارم تفریحی بنویسم، کلا هیچ کاری رو حرفه ای دوست ندارم (لبخند)، احساس می کنم هر کاری رو حرفه ای دنبال کنم دست و پام بسته میشه.
بگذریم، فکر می کنم شهر کتاب بود که با یک مجموعه کتاب داستان نویسی با عنوان «حرفه: داستان نویس» در چهار جلد آشنا شدم، این کتاب مجموعه مقالات مختلف درباره داستان نویسی هست که با یک ترتیب فوق العاده خوب کنار هم قرار گرفتند و شما احساس نمی کنید در حال خوندن مقالات مختلف هستید و فکر می کنید همه مطالب از زبان یک نفر بیان شده و این خیلی خوب بود، بخش های اصلی کتاب عبارت است از: اهمیت داستان، نویسندگی به عنوان یک حرفه و ایده پردازی، این کتاب رو برای بار دوم خوندم.
این کتاب توسط کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی ترجمه شده و توسط انتشارات چشمه هم به چاپ رسیده، جلد اولش برای من که اطلاعات زیادی درباره داستان نویسی نداشتم خیلی خوب بود و خیلی خوب تونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم، بخش هایی از کتاب را که فکر می کردم برای خودم مهم هست را در زیر آوردم اگر دوست داشتید می تونید بخونید، اگر هم نه، کتاب رو تهیه کنید و خوندنش خالی از لطف نیست ولی نویسندگی هم مثل همه کارهای دیگه یک اصل مهم داره، اون هم نوشتن، نوشتن و نوشتن هست و باید مدام در حال نوشتن باشید.
"یادداشت ها"
«برای داستان نوشتن یک قلم و کاغذ کافیه» جمله ی غلطی هست، البته اگر واژه «داستان» رو حذف کنیم، همه چیز درست می شود، برای نوشتن یک قلم و کاغذ کافیه ولی برای نوشتن داستان باید اول از همه داستان را بشناسد و شناخت و آگاهی داشته باشد.
***
نوشتن فرار از واقعیت نیست، غوطه خوردن در آن است.
***
فلانری اوکانر در کتاب راز و روش ها
او تاکید دارد نویسنده کسی است که به دنیا امید دارد، انسان بدون امید نمی تواند داستان بنویسد.
***
هیچ رویایی بی ارزش نیست، زیرا نوعی تجسم است و هر تجسمی فوق العاده ارزشمند.
***
ما باید به رویاهایمان اعتماد کنیم
فرانتس کافکا
***
پایه و اساس هنر نویسندگی مهارت نویسنده نیست، اشتیاق و شهوت او برای نوشتن است، و در حقیقت ناتوانی اش در برابر ننوشتن.
***
خاطرات روزانه، یادداشت های پراکنده و غیره. وقتی احساس بدبختی می کنید، وقتی احساس می کنید ذهنتان آشفته است، بنویسید.
***
مهم ترین کار نوشتن است، نوشتن مداوم و هر روزه، در سلامتی و بیماری. اگر هر روز بنویسید، در زمانی کوتاه- چند هفته یا چند سال- خواهید توانست درک و برخوردی منطقی با آن پریشانی های عاطفی برسید.
***
به شاگردهایم می گویم درباره ی موضوعی بنویسند که برایشان مناسب است. شاید بپرسید آن ها از کجا می فهمند که دارند موضوع مناسب خودشان را می نویسند. جواب این است: از سهولتی که در نوشتن احساس می کنند، از بی میلی شان به توقف نوشتن، از شور و شعف بابت انجام کاری که می بایست انجام می شد، از اعتراف به احساساتی که معمولا قابل اعتراف نیستند.
***
اگر نوشتن و رابطه برقرار کردن با موضوع برایتان مشکل است، دست نگه دارید. دوباره شروع کنید و البته با موضوعی دیگر، خود موضوع مناسب، خودش را می نویسد، نمی تواند ساکت شود.
***
یک نویسنده سر انجام دست به نوشتن خواهد زد، اما پیش از این که نوشتن را شروع کند، بی تردید آن را احساس می کند و چنین زندگی، زندگی شگفت انگیزی است.
رابرت گورام دیویس
هر داستان باید این سوال را مطرح کند که « چه طور چنین آدمی می تواند درگیر چنین تجربه ای شود؟» و بعد به آن جواب بدهد.
***
قبل این که شروع به نوشتن کنید، بخوانید، هم داستان کوتاه و هم رمان. تا حد مستی داستان بخوانید. اگر این کار را انجام دهید، خون تان پر از الکل داستان می شود و تصاویری را که در ذهن تان آکنده از آنهاست، باور می کنید.
***
به موازات این کار می شود تمرین عکاسی هم کرد. عکاسی چشم های آدم را به محدودیت لنز عادت می دهد و کمک اش می کند که برای هر موضوعی در ذهن اش چارچوبی مشخص ترتیب دهد.
***
کسی که متاسفانه نامش را به یاد نمی آورم، گفته «اگر نوشتن داستانی برای خودتان ملال آور نباشد، خواندنش هم برای دیگران ملال آور نخواهد بود»، موقع نوشتن وقتی احساس می کنم بخشی از داستان دارد کسلم می کند، آن را رها می کنم و می روم سراغ نقطه ی بعدی که برایم جذاب است.
***
تمرین و ممارست، قبلا به این نکته اشاره کرده ام که باید بتوانید در هر مکانی که داستانتان آنجا اتفاق می افتد، زندگی کنید. هوای آن مکان کلمه است و شما باید کلمه ها را نفس بکشید. وقتی آنقدر نوشتید و نوشتید که عمل نوشتن در زندگی تان به طبیعی ترین و آشنا ترین کار روزانه تبدیل شد، آن قدر با کلمه ها احساس راحتی خواهید کرد که آن ها را با اقتدار روی کاغذ خواهید نوشت.
***
از اصالت فقط می توانید به صداقت برگردید و دوباره شروع کنید. اصالت بالاترین حد تجسم صداقت است و آخرین حد تجلی اقتدار.
***
این ها پنج معیار کیفیت داستان هستند، مراتب پنج گانه، باید از مرحله ی صداقت عبور کنید. صداقت و بهره وری به شما نمره پ می دهد. پیچیدگی که اضافه شود ب می گیرید و باید اقتدار هم اضافه شود تا الف بگیرید. با اضافه شدن اصالت نمره استثنایی الف مثبت خواهید گرفت.
***
در روز - هر روز - هزار کلمه بنویسید، میز کارتان را دور از پنجره هایی با چشم انداز اغوا کننده قرار دهید، درباره داستانتان صحبت نکنید، آن را بنویسید و ادامه دادن را همیشه ادامه دهید.
***
ارسکین کالدول
مطالعه، تمرین و پشت کاری که برای نویسنده شدن لازم است، کمتر از مطالعه، تمرین و پشتکاری نیست که برای وکیل یا پزشک شدن لازم است.
***
چه چیزی انسان را تبدیل به نویسنده می کند؟ کار.
بیشتر از هر چیزی، خواندن آثار نویسندگان دیگر، به خصوص نویسندگان خوب، آن ها که حرفی برای گفتن دارند.
***
سامرست موام
نوشتن عادتی است که راحت به وجود می آید و سخت ترک می شود
***
تجربه - به نظ من - هم بالاترین سطح تحصیلات است و هم عاملی است که معمولا نادیده گرفته می شود.
***
گوته:
ذوق آدمی در تنهایی شکل می گیرد و نهاد او در جریان زندگی
***
مکسول ژیسمار
سوال راستین رمان نویس این زمانه این است که چه طور باید از مرهم میانه روی و زهر قاعده مندی فرار کند.
***
مورگان
همان سه قاعده قدیمی - کار مداوم، انضباط سخت گیرانه و اعتقاد به موفقیت - عواملی هستند که باعث موفق شدن اون در حرفه نویسندگی شده اند.
***
ساختمان داستان کوتاه
وضعیت و موقعیت، گره افکنی، اوج، گره گشایی، فرود
***
بهترین توصیف برای داستان کوتاه توسط استفان وینسنت ارائه شده است:
روایتی که در یک ساعت خوانده می شود و تا پایان عمر در ذهن می ماند.
***
آنتون چخوف
هنر داستان نویسی، هنر کوتاه نویسی است
***
فیتزجرالد
نوشتن داستان خوب، شنا کردن زیر آب و نگه داشتن نفس است.
***
رالف والدو امرسون
برای به کار انداختن تخیل و در اختیار گرفتن مسیر آن فهرست های ساده ای از کلمه ها کافی است.
خب کسی که زیاد کتاب خونده باشه خود به خود به خیلی از مسائلی که توی مقالات این جلد جمع شدن، میرسه و دنبال نکات خاص میگرده. و دو سه تا از مقاله ها واقعا خوب بودن، با این که تم مقاله ها و هدف اونها نویسندگان (جوان) امریکایی (اروپایی حتا) و نگاه به نویسندگی به عنوان یه شغل و منبع درآمده، ولی بهرحال نکات خوبی میشه توشون پیدا کرد. یه سری مسائل هم خیلی تکرار شده بود و تو چندتا مقاله حرفای مشابهی زده میشد!
در همین بگم کتاب خوبی بود نسبتا و به خوندنش میارزید و شمارههای بعدش رو ادامه میدم. فقط چند تا نکته میشه در موردش گفت برای راهنمایی کسانی که میخوان اقدام کنن به خوندنش: - قرار نیست با کتابی مواجه بشید که به صورت تکنیکی و جزئی داستاننویسی رو آموزش بده. - کتاب از مقالانی که شبیه نصیحت و رهنمود و توصیه هستند تشکیل شده که در این هدف موفق بوده برای من ( حداقل بیشتر مقالاتش) - بحث اصلی کتاب به عنوان شماره اول از مجموعهی چهارگانه روی اصل و اساس داستان و پیرنگ و ایده میچرخه و عناصر داستان احتمالا در ادامه خواهند آمد. - ایرادی که وجود داشت و در بسیاری از کتابهای آموزشی حوزه نویسندگی دیدم اینه که در مورد چاپ و فروش و انتشار و موضوعاتی از این قبیل طبیعتا با استانداردهای اونور آبی حرف میزنن که فکر میکنم کوچکترین شباهتی به جغرافیای ما نداره و عملا بیفایدهس تمامی مطالب این بخشهاشون برای ما.
کتاب حرفه داستان نویس، یک مجموعه چهار جلدی در مورد آموزش داستان نویسی است. با اسم اصلی " hand book of short story writing "
کتاب همانطور که از نامش پیداست بیشتر در مورد داستان کوتاه است و ساختار آن بصورت مقاله های کوتاهی است که نویسندگان و ویراستاران آمریکایی برای نوآموزان جوان نوشته اند تا بتوانند اولین داستانهای کوتاه خود را بنویسند. جلد اول در مورد اهمیت داستان، نویسندگی به عنوان حرفه و ایده پردازی میباشد. بخشی از این کتاب که در مورد پیدا کردن مجله مناسب برای انتشار داستان است، باتوجه به اینکه در ایران صحنه ی چاپ داستان کوتاه در مجلات وجود ندارد ( غیر از چند مجله خاص و چند نمونه نادر)، برای مخاطب ایرانی فاقد ارزش است. ماهیت مقاله ایی کتاب، آموزشی منسجم را برای مخاطب نوآموز فراهم نمی کند و شاید برای این مخاطب بهتر است که یک کتاب داستان نویسی که لوازم داستان و تکنیک های مورد نیاز را به مرور و منسجم آموزش می دهد را مطالعه کند. اتفاقا به نظرم این جلد، بیشتر به درد مخاطب حرفه ایی تر که از قبل با اصول داستان نویسی آشناست میخورد چونکه در مورد مباحث فرمیک و نگاه به داستان از زاویه های مختلف بحث میشود. من مجلد های بعدی این مجموعه را نخواندم ( که در مقدمه عنوان شده آن مجلد ها بیشتر به تکنیک میپردازند) با این وجود فکر میکنم این جلد میبایست جلد آخر باشد نه جلد اول. بنظرم بهتر میبود مجلد های اولیه در مورد تکنیک می بودند و مخاطب وقتی که با تکنیک بیشتر آشنا شد، آن موقع مطالب فرمیک این کتاب میتوانست کمک بیشتری به او بکند. همچنین مقالات کتاب از کیفیت های یکسانی برخوردار نیستند، برخی مقالات بسیار جذاب و خواندنی و آموزنده است و برخی دیگر انگار که از سر بی حوصلگی و فقط برای رفع تکلیف نوشته شده اند!. برخی از مقالات بیشتر با تاکید بر اینکه امروزه برای چاپ( یعنی دهه 80 میلادی که کتاب در آن نگارش شده) باید چه داستان هایی نوشت و از چه داستانهایی پرهیز کرد، غیر از اینکه بیشتر به درد مخاطب آمریکایی میخورد، این مشکل را هم دارند که با توجه به اینکه جریان داستان نویسی از آن زمان تا ��ه حال چند بار تغییر کرده، تقریبا تاریخ مصرف شان گذشته و بیشتر ارزش تاریخی پیدا کرده اند تا ارزش آموزشی. در مجموع کتابی خوب است که میتواند برای مخاطب علاقمند به داستان نویسی، نکات تازه ایی داشته باشد
خب کسی که زیاد کتاب خونده باشه خود به خود به خیلی از مسائلی که توی مقالات این جلد جمع شدن، میرسه و دنبال نکات خاص میگرده. و دو سه تا از مقاله ها واقعا خوب بودن، با این که تم مقاله ها و هدف اونها نویسندگان (جوان) امریکایی (اروپایی حتا) و نگاه به نویسندگی به عنوان یه شغل و منبع درآمده، ولی بهرحال نکات خوبی میشه توشون پیدا کرد. یه سری مسائل هم خیلی تکرار شده بود و تو چندتا مقاله حرفای مشابهی زده میشد!
تنها مشکلم با این کتاب اینست که پیشفرضش اینست که شماداستانهایی مینویسید و مجلههای بسیاری وجود دارند که داستانتان را برایشان ارسال کنید و آنها داستان شما را چاپ کنند و به شما پول بدهند. در ایران تخیلی بیش نیست.
پیشنهاد میکنم همه کسانی که در ابتدای راه نویسندگی هستند این کتاب را که مجموعه مقالاتی در باب داستان کوتاه و نویسندگی است بخوانند. در ترجمه این اثر یکی دو اشتباه فاحش دیده می شود که امیدوارم در تجدید چاپ آن را تصحیح کنند. برای مثال مترجم به جای it smells fish که به معنی مشکوک است نوشته "بوی ماهی می دهد" با این وجود در این مقالات می توانید از تجارب نویسنده ها در راه نویسنده شدن استفاده کنید.