خواب نیلبک شامل ۱۴ قصهٔ کوتاه است که هرمان هسه آنها را در فاصلهٔ سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۳ نوشته است. قصههایی تخیلی دربارهٔ آدمهای عجیب و غریب که به رویا میمانند، زیر بار سیطرهٔ پول نمیروند و مادیگرایی جامعهٔ اروپایی را محکوم میکنند. این داستانها هم سفرنامهٔ معنوی و شخصی هسه هستند و هم شرح ستیزهایی که در زمان حیات او اروپا را به هم ریخت.
Many works, including Siddhartha (1922) and Steppenwolf (1927), of German-born Swiss writer Hermann Hesse concern the struggle of the individual to find wholeness and meaning in life; he won the Nobel Prize for literature in 1946.
Other best-known works of this poet, novelist, and painter include The Glass Bead Game, which, also known as Magister Ludi, explore a search of an individual for spirituality outside society.
In his time, Hesse was a popular and influential author in the German-speaking world; worldwide fame only came later. Young Germans desiring a different and more "natural" way of life at the time of great economic and technological progress in the country, received enthusiastically Peter Camenzind, first great novel of Hesse.
Throughout Germany, people named many schools. In 1964, people founded the Calwer Hermann-Hesse-Preis, awarded biennially, alternately to a German-language literary journal or to the translator of work of Hesse to a foreign language. The city of Karlsruhe, Germany, also associates a Hermann Hesse prize.
اونچه من از هسه سراغ داشتم، داستانهای عمیق عرفانی بود، با درونمایهای برگرفته از فلسفۀ شرقی... اما این کتاب اصلاً اینطور نبود. بیشترِ داستانها، در سنین جوانیِ نویسنده منتشر شدهاند و انگار هسه توی همین قصهها هم سعی کرده حرفهایی فلسفی، عرفانی بزنه؛ که متأسفانه در سطح باقی مونده و برای من یکی که جز معدودی، آنچنان حرفی برای گفتن نداشت. خودِ داستانها رو هم -که اکثرشون بیشتر شبیه فانتزیهای نوجوانانه بودند- هیچ دوست نداشتم و اصلاً از خوندنشون لذت نبردم. بسیاری از قصهها رو که بهسختی به آخر رسوندم. فقط از خودِ داستان «خواب نیلبک» خوشم اومد. و چیز دیگهای که کمی خوندن کتاب رو برام لذتبخش کرد، نثر زیبای نویسنده و ترجمۀ شعرگونۀ جناب سروش حبیبی بود.
کتاب مجموعهای از داستانها است که کاملا روح نویسنده را منعکس میکند، نیاز به همراهی، نقش متضاد زنان و موارد مشابه. از یک جایی به بعد داستانها حالت تکراری پیدا میکنند. ترجمه سروش حبیبی اعجابانگیز است، حس وحال شاعرانه نویسنده را تا حد زیادی منتقل میکند. حتی به نظر میرسد کلماتی هم برای این نزدیکی توسط مترجم ساخته شدهاند، مثل گورزاد، بارون بانو، خواب دارو
خواب نی لبک هرمان هسه | سروش حبیبی انتشارات ماهی | چاپ دوم ۱۳۹۶ | قیمت ۱۶۵۰۰ این اولین کتابی بود که از هرمان هسه خوندم. اسم هسه رو در کنار بزرگان ادبیات المان همیشه شنیده بودم ولی هیچوقت کنجکاو نشده بودم که ببینم اثارش چیان یا تو چه سبکی نوشته شدن و این کتاب باعث شد بفهمم چقدر اشتباه میکردم. امروز ، بعد خوندن این کتاب بهنظرم هسه یکی از نویسنده هاییه که باید بیشتر از قبل بخونم اثارش رو. این کتاب یه مجموعه قصه س. حالا شاید تعجب کنین که قصه مگه برای کودکان نیست اما بنظرم این قصه ها کاملا برای بزرگسال ها نوشته شدن و توشون مفاهیمی مثل خیانت، سنگ دلی، جنگ ستیزی و... مفاهیمی دیگر که در دوران اروپا حد فاصل ۲ جنگ جهانی گم شده بود به شکلی داستانگونه بهشون پرداخته میشه. از نظر خودم داستان های گورزاد، آگوستوس، خبری عجیب از ستاره ای دیگر و فالدوم بهترین داستانهای کتاب بودن. در مقدمهی کتاب چند صفحهای بصورت کامل در رابطه با هرمان هسه توضیح داده میشه که توصیه میکنم حتما قبل خوندن کتاب بخونین چون همیشه تصورم این بوده شخصیت و سرگذشت نویسندهها روی اثارشون تاثیر میگذاره. این چندمین اثری بود که سروش حبیبی ترجمه کرده بود و میخوندم. نمیتونم در مورد امانت داری ترجمه قضاوتی بکنم ولی متن کتاب بسیار روانه و بنظرم باید ازین بابت ممنون مترجم باشیم. در مجموع باید بگم کتاب تجربهی جدیدی برای من بود و صد البته بسیار لذت بخش.
این مجموعه داستان با نام اصلی « قصه های پریان هرمان هسه » توسط سروش حبیبی ترجمه و یکبار در نشر ققنوس با نام گورزاد و بار دیگر در نشر ماهی با نام خواب نی لبک بدون کوچکترین تغییر منتشر شده است واقعا نمیدانم چرا احتمالا به کاسبی و تجارت مربوط است که من ازش بی بهره ام قصه ها همانطور که ازج نام اصلی اش مشخص است دارای جهانی فانتزی است اما نکته های مورد توجه اش و غایت قصه ها بشدت این جهانی و انسانی است کتاب قصه بد نداره همه اش زیباست و من به احترام هسه از داستان مورد علاقه ام ذکری نمیکنم بشدت توصیه میشن
در توضیحات پشت جلد کتاب میخوانیم: «جهان در برابر چشمان و در درون من وا رفت و فرالغزید و در اشک وآواز غرقه گشت، چنان که وصف فرو ریختن و جاری شدنش ممکن نبود. وای چه دلانگیز بود و دردناک! وای چه شیرین است. گریستن و فرو شکستن و آب شدن. وای که همهی کتابهای جهان، با دنیای اندیشهها و اشعار درونشان، پیش یک دقیقه زاری به خواهش دل، چنان که احساس در اشک موج زند و روح به ژرفی خود احساس کند و دریابد، کجا وزنی دارد؟ اشک یخ روح است که آب میشود. فرشتگان خدا به گریندگان نزدیکند ...»
"جهان در برابرِ چشمان و در درون من وا رفت و فرا لغزید و در اشک و آواز غرقه گشت، چنان که وصفِ فرو ریختن و جاری شدنش ممکن نبود. وای چه دل انگیز بود و دردناک! وای چه شیرین است گریستن و فروشکستن و آب شدن. وای که همهیِ کتابهایِ جهان، با دنیای اندیشهها و اشعار درونشان، پیش یک دقیقه زاری به خواهش دل، چنان که احساس در اشک موج زند و روح به ژرفی خود را احساس کند و دریابد، کجا وزنی دارد؟ اشک یخِ روح است که آب میشود. فرشتگان خدا به گریندگان نزدیکند..."