Jump to ratings and reviews
Rate this book

هشت داستان از نویسندگان جدید ایران

Rate this book
آقا مهدی زیگزاگدوز
اکبر سرودزامی

سنگ سیاه
محمدرضا صفدری

حفره
قاضی ربیحاوی

جزیره، بر آب
علی اصغر عبداللهی

عکاسی
محمد محمدعلی

آقا، باور کن، آقا
علی محمد اسفندیار

کره در جیب
صمد طاهری

پدر و پسر
ناصر زراعتی

158 pages, Paperback

First published April 1, 1984

1 person is currently reading
52 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
4 (13%)
4 stars
7 (23%)
3 stars
15 (50%)
2 stars
1 (3%)
1 star
3 (10%)
Displaying 1 - 7 of 7 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,127 reviews2,360 followers
January 7, 2020
داستان ها اکثراً متوسط بودن. باعث شد خوشبین بشم به ادبیات داستانی، حس کردم توی این سی سال که از انتشار کتاب می‌گذره، سطح نویسنده‌های جوون بالاتر رفته. فقط یکی دو تا داستان خیلی خوب داشت، از جمله داستان «حفره» از قاضی ربیحاوی، که قبلاً هم توی کتاب داستان کوتاه در ایران حسین پاینده خونده بودمش، و داستان «کره در جیب» از صمد طاهری، که باعث شد کتاب زخم شیرش رو بخرم.

خیلی برام عجیب بود توقیف همچین کتابی. فکر می‌کنم یه سری اسم‌ها توی ارشاد ستاره‌دار میشن و مسئولا باربط و بی‌ربط آثار این افراد رو توقیف و سانسور می‌کنن، یه جور لجبازی فرهنگی. و هوشنگ گلشیری احتمالاً از این اسامی ستاره‌دار بوده.
Profile Image for Ali.
Author 17 books676 followers
May 31, 2008
حتی اگر توضیح و مقدمه هم نبود، می شد دریافت که انتخاب داستان های این مجموعه به عهده ی هوشنگ گلشیری بوده. هر هشت داستان مجموعه از کارهای خوب دو دهه ی بعد از انقلاب اند و جزو بهترین داستان های کوتاه ادبیات معاصر ما.
انتشار مجموعه ی قصه و داستان کوتاه در این دو سه دهه، احتمالن به دلیل سانسور و ... شاید هم "کتاب سازی" بیش از سابق معمول شده است. من هم همیشه اشتیاق بیشتری به خواندن قصه و داستان کوتاه داشته ام تا رمان، چرا که اولی خلاصه و فشرده مطلبی را بیان می کند در حالی که خواندن رمان به دلیل شخصیت ها و وقایع متعدد و شرح بلند، باید به راستی کشش داشته باشد. هیچ رمانی نیست که خواندن پنجاه صفحه ی اولش خواننده را دچار گرفتاری درک و شناخت شخصیت ها و صحنه ها نکند. این مساله در برخی از رمان های فارسی تا انتهای رمان هم هنوز مشکطل ساز است. به تصور من نوشتن و خواندن رمان حوصله می خواهد که در فرهنگ ما کمیاب است. ویژگی دیگر مجموعه ی قصه آنست که اثراتی از نویسنده های مختلف در یک کتاب می خوانیم و مقایسه و تطبیق، به ویژه میان نویسندگان ایرانی و خارجی سهل تر است.
Profile Image for Mona Azimi.
10 reviews
November 25, 2018
داستان های “حفره “و”آقا باور کن ،آقا“به نظر من عالی هستند،
Profile Image for Sara Hosseini.
165 reviews65 followers
Read
October 28, 2023
مورد علاقه‌هام به‌ترتیب:
حفره
آقا مهدی زیگزاگدوز
پدر و پسر
Profile Image for Molood Jaberi.
48 reviews55 followers
August 23, 2025
بهترین توصیفی که ازاین کتاب دیدم رو یکی اینجا با این مضمون نوشته که حتی اگه اسمی هم از گلشیری نبود متوجه می‌شدی که این مجموعه به انتخاب گلشیریه
Profile Image for آرش میراحمدیان.
Author 1 book22 followers
Read
June 19, 2021
فقط آقا مهدی زیگزاگدوز رو خوندم و یه چیزکی نوشتم براش.
چهار از پنج می‌دم بهش.

آقا مهدی زیگزالدوز درباره تلاش‌های کارگری است که موقعیت اجتماعی خودش را پس زده و می‌خواهد کارخانه‌دار باشد. این آرزو را با گرفتن مغازه‌ای دو و نیم در دو و نیم متر در کنار دستشویی به واقعیت رسانده (که می‌تواند استعاره‌ای از زندگی مهدی باشد) اما واقعیت این است که هرچه جلوتر می‌رود فقیرتر می‌شود.
در داستان تصویر مرد دهه پنجاهی به خوبی ساخته شده. مردی که با خانواده‌ش سینما می‌رود اما موقع صحنه‌های سکسی حواس زنش را پرت می‌کند، و خودش که دور از خانواده به مردم سنگ می‌پراند و می‌خندد. و در کنار این‌ها روزمرگی زندگی‌اش. به طور کلی در اینجا خانواده متوسطی را در حال پایین کشیده شدن و سقوط به موقعیت اجتماعی دیگری می‌بینیم.
داستان با راوی سوم شخص و مقدار کمی طنز که به آن اضافه شده به وضعیت آقا مهدی می‌خندد. او که بعد از آخرین باری که اخراج شده به رئیسش فحش داده و با فروش تنها دارایی‌اش که فرش زیر پای خانواده بوده، دوتا چرخ خیاطی کهنه خریده و کارش را شروع کرده است. در پایان داستان وقتی آقا مهدی به زیگزال اوراق شده‌ش نگاه می‌کند که تا چند لحظه قبل با قیچی به جانش افتاده بود می‌گوید: «این راه دهن سرویس کردن نیس.» او با اوراق کردن زیگزال در وهله اول شغل نصفه‌ و نیمه‌ش را سرویس کرد، «کارخانه»ای که می‌خواست با آن دهن رئیس قبلی‌ را سرویس کند. شاید این پایان، داستان را شبیه قصه‌ای آموزنده کرده باشد. که هیچ‌وقت برای کوبیدن بر دهان وضعیت اجتماعی و رفتن به مسیرهای تازه بلند نشوید، چرا که «این راه دهن سرویس کردن نیس.» همان‌طوری که آقا مهدی تمام سرمایه‌ش را برای این کار گذاشت و آخر فهمید نمی‌تواند به این شکل انتقام بگیرد. حال دشمن چرخ زیگزال باشد و یا صاحب کار قبلی. اما در حقیقت پایان داستان به نوعی به بیداری آقا مهدی/طبقه اجتماعی‌اش اشاره دارد که می‌فهمد صاحب کار/سرمایه‌داری این‌طور به زمین نمی‌خورد و باید راه دیگری پیدا کند.
Profile Image for Asal Akz.
79 reviews3 followers
June 7, 2024
مورد علاقه هام آقا باور کن آقا، کره در جیب و پدر و پسر بودن
با آقا باور کن آقا دوسه جا نزدیک بود اشکی بشم
با پدر و پسر هم همینطور
با کره در جیب و تکرار کلمه نیزار یاد عباس دریس افتادم
Displaying 1 - 7 of 7 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.