Jump to ratings and reviews
Rate this book

اتانازی: به‌مرگی و چالش‌های آن

Rate this book
مقوله‌ مرگ در اثر بیماری در سی‌سال اخیر در ایران توأم با ناهنجاری‌هایی بوده که توجه لازم همه را می‌طلبد. برخی از شهروندان به علت ناعلاج‌بودن بیماری‌شان و با وجود درد و رنج به حاشیه‌ی کارگاه‌های درمانی رانده شده‌اند. تقاضای اُتانازی (به‌مرگ فعال) در کشور در روندی نامتعادل و متأثر از بُعد اقتصادی کاربرد یافته است. در حالی که مقررات شفافی این کاربرد را تحت پوشش نداشته، برخی نگران ناهمگونی میان میل شخصی، اعتقادات مذهبی یا فلسفی خویش با این روند نامنظم جاری در کشور هستند. هدف این تحقیق اشاره به برداشت‌های فلسفی، تایخی، احادیث و فتاوی و هم‌چنین ارجاع به تجربه‌ی جوامع غربی و لوایح قانونی نهادینه‌شده در این کشورهاست تا شهروندان ایرانی بی‌هراس و با پیش درآمدی از کاوش متخصصان (پزشک جامعه‌شناس، روحانی و حقوق‌دان)، بحثی شفاف در جامعه مطرح و مسئولان، پزشکان و پیراپزشکان را متوجه اهمیت تهیه‌ی متون قانونی جامع در این زمینه کنند

192 pages, Paperback

Published June 1, 2017

11 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
1 (25%)
4 stars
0 (0%)
3 stars
1 (25%)
2 stars
2 (50%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 of 1 review
Profile Image for KamRun .
398 reviews1,619 followers
April 4, 2019
کتاب مجموعه مقالاتی حول محور به‌مرگی یا مرگِ آسان است که توسط دو پزشک، یک فقیه/ حقوقدان و یک جامعه‌شناس به نگارش درآمده‌اند. با توجه به رزومه‌ی فوق‌العاده‌ی نویسندگان ( پروفسور ایرج سبحانی رئیس دپارتمان بیماری‌های کبد و گوارشی بیماستان هانری موندور پاریس و پروفسور نوذر آقاخانی متخصص مغز و اعصاب در پاریس، حسن فرشتیان فقیه و حقوقدان عضو کانون وکلای پاریس) توقع زیادی از کتاب داشتم که آنچنان برآورده نشد
در این کتاب تلاش شده از دیدگاه دینی، حقوقی، جامعه‌شناختی، پزشکی و همینطور از منظر ادبیات عرفانی ایران به پدیده‌ی به‌مرگی و جوانب گوناگون آن پرداخته شود. هدفی که نویسندگان در بعضی فصول کم و بیش به آن رسیده‌اند و در فصل‌های دیگر کتاب از آن دور شده‌اند. سبحانی در فصل نخست، به تعریف‌ها واژه‌ها و اصطلاحات خاص اتانازی پرداخته که در نگاه اول ممکن است غیرضروری به‌نظر برسد، اما بنظرم مهم‌ترین بخش کتاب، همین فصل نخست است. مگر هدف کتاب، آغاز یک گفتمان و شکستن تابوی اتانازی نیست؟ تا وقتی که تعاریف به اندازه‌ی کافی روشن نباشد، نیل به این مقصود ممکن نیست. مثال روشن و عالی این موضوع را در فصل‌های بعدی کتاب و در استفتا از مجتهدان می‌بینیم، آنجا که فقیه مطلقا با هر نوع از اتانازی مخالف می‌کند، ولی در استفتایی دیگر با ادبیاتی دیگر، با اتانازی‌ منفعل در مواردی صریحا موافقت می‌کند. در فصل دوم تحت عنوان اتانازی و جامعه‌ی ایران، به بررسی و تحلیل داده‌های آماری یک نظرسنجی درباره‌ی اتانازی که به تقلید از سنجش افکار مشابه انیستیتو ایفوپ فرانسه (2012) صورت گرفته، پرداخته می‌شود. هرچند در این موشکافی نکته‌های جالبی وجود داشت، ولی بدلیل 1-جامعه‌ی آماری کوچک و 2-ناکارآمد بودن نتایج نقص دارد و نویسندگان تلاش کردند با ارائه‌ی نمودارهای غیرضروری (و در نسخه‌ی چاپی بی‌کیفیت) این نقص را بپوشانند. فصل 3 و 4 به‌قلم یک متخصص علوم دینی به نگارش در آمده و به بررسی موضع‌گیری مذهب و قانون مجازات اسلامی در قبال اتانازی می‌پردازد. نویسنده در این قسمت دیدگاه رسمی جامعه روحانیت ایران (مخالف) و دیدگاه‌های دینی موافق را در مقابل هم قرار می‌دهد و با ارجاع به قرآن و سنت اسلامی شیعی هر کدام از این دو دیدگاه را ریشه‌یابی می‌کند. البته نویسنده در فصل چهارم تا حدودی به بدیهیات پرداخته بود، این روشن است که در قانون مجازات‌های اسلامی اتانازی به رسمیت شناخته نشده و عاملان آن با اتهام قتل عمد روبرو هستند. اما فصل پنجم "اتانازی در میراث مکتوب تصوف و عرفان ایرانی" بی‌ربط‌ترین فصل کتاب است که پروفسور نوذری آن را به نگارش درآورده. هیچ نمونه‌ی روشنی برای اتانازی در ادبیات عرفانی موجود نیست و نویسنده خود به این موضوع اذعان دارد، ولی با این وجود تلاش شده موارد نزدیک به اتانازی - هرچند خیلی بی‌ربط - را با تاویلی خاص به اتانازی ارتباط دهد. البته با توجه به تخصص نویسنده، نمی‌توان زیاد بر او خرده گرفت و این ضعف کتاب قابل چشم‌پوشی‌ست. فصل پایانی کتاب که به امر به‌مرگی با رویکردی جامه‌شناسانه می‌پردازد یکی از فصول قوی و مستدل کتاب است. نویسنده در این فصل به بن‌بست‌های اجتماعی که در مقابل به‌مرگی قدعلم کرده‌اند اشاره می‌کند و خواهان مشارکت شهروندان و قشر فرهیخته در اصلاح اخلاق کاربردی دارد، زیرا تا جامعه حول این امر به توافق نسبی نرسد و گفتمانی در این‌باره شکل نگیرد، امید به تغییر قوانین امری بیهوده و نابجاست. از دیگر نکات مهم این فصل اشاره به مبحث آزادی و لزوم حفظ شرافت یک انسان در شرایط خاص است که تمام اینها در کنار هم باعث شده این فصل مخاطب را بیش از باقی قسمت‌های کتاب به چالش بکشد

نظر می‌رسد هر چهار نویسنده به اتانازی و به رسمیت شناختن حق مرگ در موارد خاص توسط قانون نظر مثبتی دارند، با این وجود مقالات با رویکردی بی‌طرفانه و غیرمغرضانه به نگارش درآمده‌اند و از این رو، شاید لزوم خواندن کتاب برای مخالفان به‌مرگی بیشتر باشد تا موافقان. در مجموع با تمام نقطه ضعف‌ها، اینکه کتابی با این موضوع توسط نویسندگان ایرانی به نگارش درآمده و حق چاپ گرفته، نقطه‌ی روشنی در به رسمیت شناختن حقوق شهروندی در تمام ابعاد است، قدمی هرچند کوچک اما اساسی و لازم، روم هم یک شبه ساخته نشد!

پی‌نوشت: نکته‌ی مهمی که موافقان اتانازی در آثار خود روی آن تاکید می‌کنند، انجام این عمل در چهارچوب خاص خود است. به‌عنوان مثال فرد متقاضی به هیچ عنوان نباید علایم افسردگی داشته باشد و اگر دارد، بنا به قانون (باید یا بهتر است) قبل از صدور اجازه، افسردگی او درمان شود تا مشخص شود ریشه‌ی تصمیم او در مرگ آسان، از افسردگی تغذیه نشده باشد. در صورتی که پزشک علایم بیماری را فرد تشخیص دهد، او به روانکاو ارجاع داده می‌شود. یا اگر پزشک/ روانکاو تشخیص دهد که مشکلات احتماعی/اقتصادی حتی در حدی ناچیز در تصمیم فرد دخیل بوده‌اند، او را به مددکاران ارجاع می‌دهند
Displaying 1 of 1 review

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.