Jump to ratings and reviews
Rate this book

امتناع تفكر در فرهنگ دينی

Rate this book
صادقانه ترین وقایع نگاری یا تاریخ نگاری رویدادهای اسلامی در همان دوره آغازین پدید آمده است. اینها پر ارزش ترین مواد و مدارک خام برای شناختن اسلام و چگونگی گسترش آن هستند. سببش طبیعتا این است که وقایع نگاران هرچه به سود یا زیان اسلام روی می داده ثبت می کرده اند. اولی را به سبب این که حقانیت اسلامی داشته و دومی را به این دلیل که این حقانیت را پایمال می کرده است.

از همین رو کشتن دشمنان و مخالفان به دست مسلمانان را، چون حادثه ای سودمند و پسندیده بوده و اسلام را تقویت میکرده، وقایع نویسان مشروحا می نگاشتند. اشکال اخص دین اسلام با هنر و موسیقی در بی تمدنی محضش نیز هست. از دینی که هنر نداشته و ندیده چگونه می توان انتظار حس استتیک داشت.

این که اسلام نمی توانسته بویی از هنر برده باشد و به جوانه های آفرینندگی بر سر راه و در قلمروی خود با بدویت سلطه طلب و تنگدستی جبلی اش آسیب نرساند، از طبیعت بی فرهنگش بر میخیزد.

418 pages

First published January 1, 2004

6 people are currently reading
158 people want to read

About the author

آرامش دوستدار

6 books37 followers
آرامش دوستدار، در سال ۱۳۱۰ ه.ش در تهران متولد شد. او برادرزاده احسان الله خان دوستدار است. او در سال ۱۳۳۷ ه.ش برای تحصیل فلسفه به آلمان رفت و در سال ۱۳۵۰ ه.ش مدرک دکترا در رشته اصلی فلسفه و رشته‌های جنبی روانشناسی و دین‌شناسی تطبیقی را از دانشگاه بن دریافت کرد. عنوان رساله دکتری دوستدار «رابطه اخلاق و اراده‌ی سلطه‌گرا در آثار نیچه» بود. وی از سال ۱۳۵۱ ه.ش تا ۱۳۵۸ ه.ش به عنوان استاد به تدریس در گروه فلسفه دانشگاه تهران پرداخت و در پی بسته شدن دانشگاه ها؛ موسوم به انقلاب فرهنگی ایران از دانشگاه اخراج شد و دیگر بار به آلمان مهاجرت کرد. درنهایت، ایشان در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۰ در سن ۹۰ سالگی در شهر کلن آلمان، دیده از جهان فروبست.

از آرامش دوستدار تا کنون چهار کتاب به زبان فارسی و تعدادی مقاله و ترجمه چاپ شده است.

کتاب ها
ملاحظات فلسفی در دین و علم، نشر آگه، تهران، ۱۳۵۹
امتناع تفکر در فرهنگ دینی، انتشارات خاوران، پاریس، ۱۳۷۰
درخشش‌های تیره، انتشارات خاوران، پاریس، ۲۰۰۴
خویشاوندی پنهان، انتشارات فروغ و نشر دنا، کلن، ۱۳۸۷

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
23 (60%)
4 stars
6 (15%)
3 stars
6 (15%)
2 stars
1 (2%)
1 star
2 (5%)
Displaying 1 - 10 of 10 reviews
Profile Image for HAMiD.
518 reviews
November 2, 2021
خلاصه... انگار کن که یک رهگذری بیاید بزند زیر بساط معرکه چی ها و نقال ها و مارگیرها. ملغمه ای است این آشفته بازار، این بازارِ مکاره. نفس گیر بود و خواندنی؛ رو در رویی ست با خویشتنِ از خودراضیِ خود را مرکز جهان پنداشته، خفته در تاریکیِ شیرینِ نادانی، هیهات

بیست و نهم تیرداد 1400 خورشیدی

#
آرامش دوستدار فرهنگِ ساختگی و شکوهِ دروغینِ این سرزمین را وانهاد و رخ در نقاب خاک کشید. چه جانانه است با شهامتِ حقیقت زیستن
یازدهم آبان 1400 خورشیدی
Profile Image for Azraa.
55 reviews33 followers
December 19, 2018
- هيچ پديده‌ ای نمی‌تواند در زندانی از شرايط ستيزنده دوام بياورد، يا آسيب‌ درمان‌ناپذير نبيند. و اين نه فقط تجربه‌ای تاريخی بلکه ابتدايی‌ترين پايه‌ی حيات به عام‌ترين و خاص‌ترين معنای آن است.

-دشوار آن است كه با ذره‌ بین در اعماق این فرهنگ چون رویدادی بیگانه بنگریم تا ببینیم چه در آن می‌یابیم. منظور از این بیگانه‌نگری، یافتن و بازیافتن خودمان از و در این گذشته‌ی فرهنگی‌ست كه پرورشگاه ما بوده و هست. فقط با چنین شیوه‌ای می‌توان بندهای پرورنده و در واقع اسیركننده‌ی آن را شناخت و از تن خود باز كرد. فقط در این‌گونه زورآزمایی می‌توان نیرومند شد، كم‌كم روی پای خود ایستاد و مركز ثقل خویش را در خود پدید آورد. با دو دست و یك پا به سهروردی، مولوی، حافظ یا دیگران آویزان شدن، تاب خوردن، تا بلكه پای دیگرمان به كانت و هگل، نیچه و سارتر گیر كند و این دو رشته‌ی متنافر و متنافی فرهنگی در ما به‌هم بپیوندند، حداكثر به این منتهی خواهد شد كه ما از هم جر بخوریم. بنابراین مراد از نگریستن جدی و انتقادی، كه هم دانایی و ورزیدگی می‌خواهد و هم بردباری لازم برای بی‌پناهی و تنهاییِ ناشی از آن، كاویدن در بنیادهای تاریخی و فرهنگی‌مان است.

-شناخت گذشته،یعنی درافتادن با تاریکی های گذشته فرهنگی.

-مشکل تاریخی همیشه راه حل تاریخی میخواهد و راه حل تاریخی فقط با آگاه شدن به انگیزه ها، علل و مناسبات غالباً پنهان رویدادها به دست می آید که در هماهنگی ها و ناهماهنگی هاشان شیرازه ی «حقیقتهای» فرهنگی و «فرهنگ» حقیقت های یک قوم را میریزند. از این آگاهی تاریخی فرهنگی هنوز کمترین نشانی نزد ما نمیتوان یافت.

-ظلمت هر اعتقادی، چنانکه در این ملاحظات خواهیم دید، حقیقت هر اعتقاد است. حقیقت بدین معنا آن ناپرسیده و نادانسته‌ای‌ست که با احاطه‌ی درونی‌اش بر ما فرهنگی می‌شود، یعنی احساس جمعی را تسخیر می‌کند و شالوده اعتقاد را می‌ریزد.اعتقاد را من در برابر تفکر می‌نهم و این دو را در نهاد و تحقق خود نافی یکدیگر می‌دانم. چرای آن را از این پس نشان خواهم داد. ببینیم اعتقاد چیست و ربطی به تفکر دارد یا ندارد.
اعتقاد همیشه و در وهله اول اعتقاد به کسی یا به چیزی است. مثلاً اعتقاد به یک رهبر سیاسی، به یک آرمان، به یک شاعر، به یک نویسنده، به قطب یک فرقه، به یک هدف، به یک عشق، به یک مبارزه… و در واقع به هر کس و هر امری که در شمول اغراض خود بتواند برای یک فرد یا جمع کلاً یا جزئاً تکیه‌گاه حیاتی به چیره‌ترین معنای آن باشد. این تکیه‌گاه حیاتی، چون در پرسش‌ناپذیری‌اش موجب و مألاً حقیقت اعتقاد باقی می‌ماند، می‌بایستی خود در ناکاویدنی‌ بودنش تاریکی محض باشد، اما برای معتقد سرچشمه روشنی‌ها و بداهت‌ها شود. بدین معنا اعتقاد در مکانیسم خود عبارت از وابستگی درونی و رفتاری ما به پندارهایی‌ست که به عللی بر ما مستولی و مألاً برای ما حیاتی می‌گردند. پندار مستولی به سبب لزوم حیاتی‌اش برای عواطف، اذهان مردم و ارزش‌های نگهدارنده‌ی جامعه و چیره بر آن هرگز معروض پرسش نمی‌شود، بلکه به همین سبب قهراً پرسش را در میدان نفوذ خود ممتنع می‌کند. پندار مستولی، به این علت که استیلایش بدیهی تلقی می‌گردد و مقبول همگان است، حقیقت خوانده می‌شود. هر گاه این «حقیقت» متزلزل یا بی‌اعتبار گردد، یعنی نیروی بداهت مستولی‌اش را از دست دهد، اعتقاد ِ مبتنی بر آن نیز بی‌اعتبار و منسوخ خواهد شد. معنای این که هر گاه یک «حقیقت» اعتبار خود را از دست بدهد، این است که آن «حقیقت» دیگر حقیقت نباشد. بی‌اعتبار شدن و بی‌حقیقت شدن یک «حقیقت» نتیجه‌ی نابودی استیلای آن است. چنین است که مثلاً «حقیقت» زرتشتی تاریخاً جای خود را به حقیقت اسلامی می‌دهد.اینگونه «حقایق» یا پندارهای مستولی پدیده‌هایی هستند که عموماً دین نامیده می‌شوند، و دین آن پدیده‌ای‌ست که بر اینگونه «حقایق» استوار باشد. از این رو من اعتقاد مبتنی بر این حقایق و فرهنگ زاده‌ی اعتقاد به آن را دینی نامیده‌ام.
-بر خلاف اعتقاد، تفکر بر هیچ حقیقتی، به این معنا که آن حقیقت بتواند تفکر را در مورد خود ناپرسا کند، نه از پیش مبتنی‌ست و نه از پس. تفکر همواره پیش از هر چیز یعنی پرسش و جویندگی از جمله نیز در این امر که حقیقت چیست و اگر هست کدامست و چگونه است. جویندگی تفکر، چون به هیچ فرمانی سر نمی‌نهد، هرگز پایان نمی‌یابد. از این رو تفکر هر آن و همیشه باید از نو بپرسد و بکاود تا اساساً باشد و معلوم کند که آیا و چگونه خود و یافته‌های پیشینش تاب نوپرسی و نوکاوی شدن را دارند. جایی که اعتقاد در و از وابستگی به بنیادش هست، تفکر در جویندگی و بنیانکاوی تحقق می‌پذیرد. اعتقاد نشانه‌ی سرنهادن به بنیادی کاوش‌ناپذیر و مسلم است که حقیقتِ اعتقاد را می‌سازد، و تفکر خود را منحصراً در این نشان می‌دهد که هرگز مجاز نیست بنیادی را ناکاویدنی و به این معنا ناپرسیدنی بگیرد. حقیقت برای اعتقاد بنیاد، ضامن و مرجع وجودی‌ست، در حالیکه تفکر همواره باید به خود ثابت کند که هیچ بنیادی و ضامنی جز پرسندگی ندارد، یعنی هیچگاه به هیچ مرجعی جز کاویدن متکی نیست. تفکر همانقدر از پرسش و کاوش برمی‌آید و بدینگونه پیوسته از نو می‌شکفد که اعتقاد را «حقیقتش» یکبار و برای همیشه در ناپرسایی خود بنا می‌نهد و نگه می‌دارد.

-پیام زرتشت، که حقیقت و هستی اش به وحی اهورایی است، همه چیز را از پیش و برای همیشه قطعی میکند: سرشت امور، تکلیف امور و غایت امور را. و این یعنی جایی برای پرسیدن و اندیشیدن باقی نگذاشتن. هر دو را ممتنع کردن.

-معنای استمرار تاریخی برای بورکهارت این نیست که مثلا خودکامگی دولت در آینده نیز پایدار بماند، یا این و آن دین سیطره ی اجتماعی و فردی خود را در گذشت زمان همچنان حفظ نماید، یا جلوه های روحی یک قوم، بمنزله ی فرهنگ آن، در گذشته و آینده یکسان یا همسان باشند. چنین کیفیتی برای بورکهارت نه مداومت بلکه درست ضد آن است، سکون و رکود است. مداومت یا پیوستگی تاریخی برای بورکهارت یعنی "کنونزیستیِ گذشته سنج" یعنی گذشته را همواره از نو شناختن و با آگاهی کنونزاد همواره از نو بر آن چیره گشتن. از این راه میشود با گذشته درآمیخت و از این مجرا آن را از آن خود ساخت، یعنی دنباله ی محض و کارگزار بی اراده ی آن نبود. طبیعتاً ضدیت محض با گذشته و رفتار ناشی از آن نیز چیزی جز دنباله روی معکوس نیست.

-سنت در شرق یعنی کنسرو کردن آنچه دیرینه است، آنچه کهن است. پیشرفت فکری و معنوی منحصراً در تعبیر این دیرینه ها و انطباق خود بر آنها، بروز می کند، نه در دگرگونه سازی و پیکرریزی نوین آنها. علت اصلی این امر بستگی دینی است که تناوری فکری و ذهنی شرقی را متحقق می سازد. سنت در شرق امری خدشه ناپذیر است ، چون حکم وحی را دارد. چون آیندگان نه قادرند و ساخته شده اند برای اینکه در چیزی دست برند که زمانی به عنوان حقیقت به آنهاافاضه شده است.
بدینسان ما برای حفظ و ستایش "حقیقت" ساخته شده ایم، تربیت شده ایم! برای اینکه چشممان را به عوالم بالا بدوزیم تا زیر پایمان را نبینیم، برای اینکه گوش به بانگ سروش فرا دهیم تا زنگ خطر واقعیت را نشویم.

-وقتی اهورامزدا، به معنای آسمانخدای دیرین ایرانیان، که در دانایی و توانایی خود آفریننده ی آسمان، زمین و آدمی است، خواستش بر این قرار میگیرد که داریوش را با تأکید آریایی بودن، پارسی بودن و هخامنشی بودن او به شاهی شاهان، به شاهی مردمان و سرزمین های بسیار برگزیند و بگمارد، وقتی اراده ی اهورا مزدا در اراده ی شهریاری داریوش باز می تابد و تحقق میپذیرد، تا راستی را به منزله ی روال کلی ناظم و موثر فردی، اجتماعی و حکومتی در اجرای خواست یزدانی ترویج و پاداش دهد و دروغ را به همین معنای کلی و وسیع در تضاد با راستی کیفر و ریشه کن نماید. و این همان تضادی است که زرتشت در امور میبیند، تضادی که برای او تا پیروزی نیک بر بد، یا راست بر دروغ محور نبرد حیاتی باقی میماند- رویدادهای فرهنگی سرزمین ما چنان در این پندار دینی تفته می شوند و می گدازند که کوره ی آن فقط حربه و سلاح دینی میتواند تولید کند و بیرون دهد. چنین حربه ای در وهله ی اول پرسیدن و کاویدن را به منزله ی نیروی تفکر چنان سر میکوبد که نطفه اش نبسته بپاشد و برای همیشه ممتنع گردد. همین است که بیست و پنج قرن شاهان و روحانیان «نیک و بد» بر سرزمین ما «بندگان»شان حکومت خدایانه کرده اند. همین است که ایده های اصلاحی و به اصطلاح انقلابی ما که به« بارقه ی نبوغ رسولان» از نیرو و پندار دینی ما ساطع می شوند، به هر صورت و شکل در مبادی و مقولات خود الاهی هستند و ضرورتاً مناسب حال ما «مخلوقان و بندگان» و نه در شأن آدم ها.
Profile Image for Shima.
75 reviews76 followers
November 28, 2018
با اینکه سخت بود ولی بهترین کتاب فارسی‌ای بود که در زمینه‌ی به چالش کشیدن تفکر دینی خوندم. پیشنهاد می‌کنم اگه به مطالعه در این زمینه علاقه دارین حتما کتاب رو بخونین
1 review
August 18, 2018
کتاب امتناع تفکر دینی را با اشتیاق زیادی خواندم کتاب سختی بود برای کسی که در حیطه علوم تجربی درس خوانده ولی تلاش زیادی کردم آن را بفهمم و باید بگویم که پاسخ بسیاری از سوال هایم را گرفتم. من فکر میکنم کمتر کسی مانند آقای دوستدار هست که اینطور شجاعت و دقت به خرج داده باشد در شناختن و پرداختن به ریشه های فلاکتِ یک ملت
Profile Image for Saeed Sharifi.
1 review
July 8, 2021
آثار آرامش دوستدار در نقد اندیشه در زبان فارسی یگانه است. هر گونه نقدی به تاریخ اندیشه در ایران باید از دیدگاه و نظرات آرامش دوستدار عبور کند. همچنان که داستان نویسی مدرن ایران بدون عبور از صادق هدایت ممکن نیست.
Profile Image for Mohsen Mohebzadeh.
1 review1 follower
November 11, 2024
کتابیست که «هر» «ایرانی» کنجکاوی که تاکنون به پرسش‌هایش برنخورده را به چالش خواهد کشید، و راهی گشوده به سمت فهم آنچه قرن‌هاست در نقطه‌ی کورمان پنهان مانده است...
Profile Image for منوچهر محور.
330 reviews27 followers
December 15, 2023
‌اندیشه‌ای جسورانه و نو ارائه می‌دهد که بسیار خواندنی است. اهل تفکر بخوانند!
2 reviews1 follower
Read
May 31, 2008
This is a hard to read Persian book. The ideas may not be difficult to understand, but they are shared in a somewhat convoluted manner. Mr. Dustdar has created new Persian terms or has used existing Persian words in a different manner than their usual usage. I have read 160 pages thus far, and am working on finishing the rest of this 431-page book. I recommend it, although one has to approach this work patiently. Contact Khavaran@khavaranbooks.com to obtain this book.
10 reviews
December 13, 2021
کتابی روشنگرانه در مورد مشکلات فرهنگی ما ایرانیان و این که اندیشیدن دیالکتیک را یاد نداریم و درست بهمین جهت در اکثر موارد عکس العمل های سیاسی و اجتماعی ما غیر علمی هستند. در این کتاب دکتر دوستدار مانند چند کتاب معدود دیگری که در ادبیات فارسی ضرر دین اسلام را تشریح کرده اند اندکی به این مسئله میپردازد و روشن میکند که دین اسلام چگونه سرطان نیندیشیدن را در جان ما ایرانیان نشانده و ریشه هایش را عنیق تر کرده است!
Displaying 1 - 10 of 10 reviews

Join the discussion

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.